موضوعات موضوعات

پاسخ به چند شبهه درباره محرم و عاشورا پاسخ به چند شبهه درباره محرم و عاشورا

 

پاسخ به چند شبهه درباره محرم و عاشورا

 

باز هم محرم آمد و هجمه ی شبکه های متعدد ماهواره ای و اینترنتی

باز هم محرم آمد و برخی مداحان و مداحی هایی که تنها هدفشان گریاندن مردم به هر قیمتی است و نه بیان واقعیت ها.

بازهم محرم آمد و برخی جوانانی که ساعت ها پای ماهواره و اینترنت می نشینند و خود را در معرض انبوهی  شبهه قرار می دهند اما لحظه ای به سخنان «آگاهان به تاریخ» یا «آگاهان به سیره ایمه اطهار» گوش نمی دهند...

شبهه نخست«صحرای کربلا»

همانطور که می دانید جنگی که در روز عاشورا رخ داده در نزدیکی رود فرات بوده.در هیچ کجای کره زمین نمی توانید سرزمینی در کنار یک رود را بیابید که صحرا و بیابان بی آب و علف باشد،مگر رودی که از میان کوهستان می گذرد...

پاسخ:واژه موجود در کتاب های تاریخی شیعه «سرزمین کربلا» یا «کربلا» به تنهایی است.این مطلب را می توان در قدیمی ترین کتاب های تاریخی شیعه همچون تاریخ یعقوبی،(1)تا کتاب هایی که امروزه درباره واقعه عاشورا نوشته می شوند،ملاحظه نمود.(2)حتی کتاب هایی که از نظر ما مملو از مطالب تحریفی است،نیز کلمه «صحرا» در ان ها وجود ندارد.(3)

به نظر می رسد واژه ای را که شما کاربرد آن را به تمام شیعیان نسبت داده اید تکیه کلام برخی مداحان بی اطلاع و یا کم سواد است که برای گریاندن مردم دست به هر کاری می زنند.بهتر است از خود آن ها بخواهید تا توضیح دهند که چرا از این واژه استفاده می کنند نه این که آن را به تشیع نسبت دهید.

تذکر یک نکته خالی از لطف نمی باشد:

علی رغم تمام نکات فوق باید گفت:واژه صحرا به معنای سرزمین وسیع است و گاه معادل واژه دشت (به عنوان مثال دشت لاله) به کار می رود این واژه الزاما به معنای سرزمین خشک و بی آب و علف نیست(جهت کسب اطلاعات بیشتر به کتاب لغت نامه دهخدا ذیل عنوان صحرا مراجعه فرمایید)هم اکنون نیز بسیاری از مردم روستایی نقاط مرکزی ایران به محدوده خارج از روستا،کلمه صحرا اطلاق می کنند.مثلا بجای اینکه بگویند:رفته سر زمین کشاورزی،می گوید:رفته صحرا.به نظر شما آیا به زمین کشاورزی می توان گفت:سرزمین بی آب و علف؟.

معنایی که شما از کلمه برداشت کرده اید (و مجریان شبکه های ماهواره ای نیز بر این گونه فهمیدن اصرار دارند تا بتوانند به اهدافشان برسند) در فارسی با عبارت «بیابان»مطرح می شود.کلمه بیابان ریشه در کلمه:«بی آب» دارد یعنی محل فاقد آب.

شبهه ای دیگر:واقعه عاشورا در تابستانی گرم

با مراجعه سایت های تبدیل تاریخ و وارد کردن تاریخ 10 محرم سال 61 هجری قمری در قسمت Islamic calendarدر می یابید که عاشورا در روز چهارشنبه 21 مهرماه بوده است...

پاسخ:در علم تاریخ کتاب ها را به دو دسته کلی تقسیم می کنند:کتاب های منبع و کتاب های مرجع.منابع کتاب هایی هستند که در زمان های بسیار قدیم نگاشته شده اند،کتاب های مرجع کتاب هایی هستند که در همین سده های اخیر نوشته شده اند و از لحاظ قدمت و سابقه درجه دوم به حساب می آیند.

اولا به دلیل محدودیت علم و امکانات سفر در زمان های قدیم احتمال اشتباه توسط نویسندگان منابع وجود داشته است(و انسان موجودی است که خطا در آن راه دارد)اما علی رغم همه این حرف ها،در صورت امکان تنها یک منبع و مجددا تاکید می کنم تنها یک منبع بیاورید که ادعا کرده باشد واقعه کربلا در تابستان گرم و جهنمی رخ داده است؟ما نیز از این منبع استفاده کرده و به نقد آن خواهیم پرداخت.(به قول قدیمی ها گشتیم نبود،نگرد نیست.این حرف شما صرفا ادعایی است که دشمنان شیعیان به آن ها نسبت می دهند.)

نکته ای که آن را ادعا می کنیم و منکر آن نیستیم گرمای هوا در همان فصل مورد ادعای شماست.به گونه ای که شخص اگر در حال تکاپو باشد و آب هم نداشته باشد او را به زحمت و سختی می اندازد.در مورد این مسیله می توانید به کسانی که در این فصل به کربلا مشرف شده اند مراجعه فرمایید که بحمدا.. تعدادشان کم نیست.

شبهه ای دیگر:عدم حفر چاه در صحرای کربلا

امام حسین (ع)و یارانش،چرا چاه نکندند تا از آب آن استفاده کنند زیرا در این مناطق پس از حفر چهار تا پنج متر به آب می رسیم؟

پاسخ:موضوع تشنگی و عطش امام حسین(ع) و اصحابش در کربلا حقیقتی است که نه تنها مورخان(4)از آن یاد کرده اند بلکه امام زمان(عج)نیز در زیارت ناحیه مقدسه به آن اشاره نموده،می فرمایند:«فمنعوک الماء و وروده»«پس آب و ورود بر آن را بر تو ممنوع کردند».برای کسی که اندکی در منابع تاریخی و ادبی سیر کند،تردیدی باقی نمی ماند که یکی از ویژگی های واقعه عاشورا ،محدو.دیت آب برای اهل بیت (ع) بوده است.مدت زمان محاصره و قطع ارتباط با آب از روز هفتم محرم بوده است؛و در این فاصله امام حسین (ع)به طرق گوناگون آب مورد نیاز اردوی خویش را تامین می کرده است.بنابر روایت ابن اعثم و ابن شهر اشوب،امام حسین(ع) در جلوی خیمه چاهی حفر کرد که آب گوارایی داشت.ابن اعثم در این باره اظهار می دارد که:«چون عطش بر ایشان غالب گشت،حسین(ع) تبری بر گرفت و از سمت خیمه زنان ،نوزده گام به سوی قبله رفت،و زمین را کند .چشمه آبی ظاهر شد،آبی گوارا و شیرین.سپس به اصحابش دستو داد آب بخورند و مشک ها را پر کنند.»(5)

حفر چاهی با آبی گوارا به دست مبارک امام با توجه به مقام امامت آن حضرت امری طبیعی بود؛زیرا بنابر روایاتی،مردم آن عصر بین آن حضرت و گوارایی و برکت آب، ارتباطی معنادار قائل بودند.بنابر روایت ابن عساکر،امام حسین(ع)هنگامی که از مدینه به مکه می رفتند با عبدا... بن مطیع برخورد کردند که در حال حفر چاهی بود.ابن مطیع به امام عرض کرد:«این چاه را من به آب رساندم و امروز ابتدای آب دهی آن است که با دلو خارج می شود پس ای کاش برای ما در آن برکت می خواستی».امام فرمودند:«از آب آن بیاور»وی نیز چنین کرد آن حضرت آشامید و مضمضه نمود سپس آب را به چاه برگرداند.پس آب چاه گوارا و زیاد شد.(6)

نتیجه اینکه: امام حسین (ع)وقتی که مشاهده کرد که دشمن بین او و آب حائل شده است آب مورد نیاز اردوی خود را از طریق حفر چاه تامین نمود. و این مطلب از گزارشی که برای عبیدا... بن زیاد فرستاده اند به خوبی معلوم می شود.او طی نامه ای به عمرسعد می نویسد:«اما بعد به من چنان رسانیده اند که حسین و یاران او چاه کنده و آب بر می دارند،لذا آنان را هیچ فروماندگی نیست.چون بر مضمون نامه وقوف یابی باید حسین و یاران او را از کندن چاه منع کنی و نگذاری که به آب دست یابند.»(7)

برای ما به درستی معلوم نیست که سرنوشت چاه چه شده است.اما با توجه به اینکه امام حسین (ع)سی تن از سواران و بیست تن از پیادگان سپاه خود را به فرماندهی حضرت عباس (ع)جهت آوردن آب به سوی فرات فرستاده و آن ها را با درگیری با محافظان شریعه فرات موفق شدند بیست مشک آب برای امام و یارانش بیاورند می توان به این نتایج رسید:

1)امکان استفاده از چاه (حفر شده توسط امام)وجود نداشته و الا معنا نداشت که امام یاران خود را برای به دست آوردن تنها بیست مشک آب به سوی فرات بفرستد.

2)از اینکه پنجاه تن از یاران امام به سمت فرات حمله می کنند و حتی با لشگر دشمن درگیر می شوند،اما اقدام به کندن چاه نمی کنند می توان استفاده نمود که امکان حفر مجدد چاه هم وجود نداشته،زیرا اگر چنین امکانی وجود داشت یاران امام به جای درگیر شدن با لشگر دشمن در شریعه فرات،برای حفر چاه با آنان درگیر می شدند.

3)با رسیدن نامه عبیدا... مبنی بر منع امام حسین از حفر چاه آنان با حساسیت ویژه ای این عمل را به هر قیمت ممکن دنبال می کردند تا آنجا که اصحاب امام به شریعه فرات دست یافته آب بر می دارند اما دیگر سخنی از حفر چاه در تاریخ به عمل نمی آید.

4)آن گونه هم که برای شما نقل شده (که با کندن 3 یا 4 متر در کربلا می توان به آب رسید)نیست.زیرا امام و یارانش در شب عاشورا خندق بزرگ و عمیقی را در اطراف خیمه ها حفر کردند(8)تا به هنگام جنگ،دشمن نتواند از پشت سر به آن ها حمله کند.اگر این گونه بود که برای شما نقل شده باید این خندق مالامال از آب می شد.(جالب است بدانید یکی از شبکه های ماهواره ای در برنامه خود می گفت:در کربلا با کندن زمین به اندازه دو متر، به آب می رسیم.اما پس از آن که با اشکالات متعدد و مستند مثل نشان دادن تصویر سرداب محل دفن حضرت عباس (ع)و این که:اگر قرار بود با دو متر کندن زمین به آب رسید هیچ کس در کربلا نمی توانست خانه بسازد زیرا تمام خانه ها نشست می کرد تا چه رسد به خانه های چند طبقه و هتل های بزرگ که نیاز به پی ریزی دارند و ... در برنامه امسال خود،کمی متراژ را بالاتر برده و می گفت:با کندن چهار متر!)

با توجه به طولانی بودن سوال شما و در صورت مطالعه موارد فوق و احساس تمایل به ادامه مکاتبه،آماده پاسخگویی به سایر موارد هستیم.

 

منابع بیشتر:

جهت مطالعه و کسب اطلاعات بیشتر می توانید به این منابع مراجعه فرمایید:

1.اصغر فروغی،مسئله آب در کربلا،فصلنامه علمی-تخصصی تاریخ در آیینه پژوهش،پیش شماره چهارم،زمستان 1382

2.محمد جواد طبسی،با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه،مترجم:عبدالحسین بینش،قم،فراز اندیشه،جلد چهارم(امام حسین در کربلا)

3.مقتل جامع سید الشهدا،گروهی از تاریخ پژوهان زیر نظر استاد مهدی پیشوایی،قم،موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)

 

رجوع کنید:

(1)تاریخ یعقوبی،احمد بن ابی یعقوی ابن واضح یعقوبی(م بعد 292)،ترجمه محمد ابراهیم آیتی ،تهران،انتشارات علمی و فرهنگی،چ ششم،1371 ش،ج 2،ص 179.

(2)به عنوان نمونه ر.ک: محمد جواد طبسی،با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه،مترجم:عبدالحسین بینش،قم،فراز اندیشه،ج 3،ص258؛علی نظری منفرد،قصه کربلا،قم،سرور،1379 ش،ص211؛شیخ عباس قمی ،در کربلا چه گذشت،ترجمه کمره ای،قم،مسجد جمکران،1372ش،ص256

(3)به عنوان مثال ر.ک:محمدتقی سپهر،ناسخ التواریخ،قم،ناصر،1382 ش،ص359

(4)در این مورد علاوه بر منابع متعدد تاریخی ،می توان به انبوهی از ادبیات شکل گرفته پس از واقعه کربلا نیز اشاره کرد؛یعنی،موضوع به قدری مسلم و جدی بوده که،شاعران نامدار،بر اساس آن شعر سروده اند.برای مطالعه بیشتر ر.ک:طبری،تاریخ الامم و الملوک،(م 310)ترجه ابوالقاسم پاینده،تهران،اساطیر،چ پنجم،1375ش ،ج7،ص 2963 به بعد

(5)ابن اعثم کوفی،کتاب الفتوح،مصحح:طباطبایی مجد،مترجم:مستوفی هروی،آموزش و پرورش، تهران،1372ش،ص893

(6)ابن عساکر،ترجمه الامام حسین من تاریخ مدینه دمشق،مصحح:محمودی،موسسسه المحمودی للطباعه و النشر،بیروت،1398ق،ص 155

(7) ابن اعثم کوفی،کتاب الفتوح،مصحح:طباطبایی مجد،مترجم:مستوفی هروی،آموزش و پرورش، تهران،1372ش،ص893