به گزارش شبکه اطلاع رسانی دانا به نقل از پایگاه خبری تحلیلی تیتریک ، تپه حصار در حوالی دامغان قرار دارد و یکی از تپه های مهم باستانی فلات ایران است. زندگی در این منطقه از هفت هزار سال پیش از میلاد شروع شده است
در دوره پارتی مدتی دامغان یکی از شهرهای مهم ایران بوده است و آثار متعدد پارتی در این تپه مشهود است. همچنین از دوره های ماد ،هخامنشی ،سلوکی و ساسانی نیز آثار متعددی پیدا شده است ولی اهمیت تاریخی این تپه مربوط به پیش از تاریخ آن است. در این تپه گل نوشته میخی بابلی پیدا شده که هنوز خوانده نشده است
این گل نوشته مربوط به دو هزار سال پ م است و نشاندهنده ارتباط فرهنگی این منطقه با بین النهرین است. محوطه تاریخی تپه حصار بالغ بر160هکتار است .اولین بار این منطقه توسط آرنه در 1953 حفاری شده است. سفال فرهنگ حصار خاکستری براق و ظریف است که در شاه تپه، تورنگ تپه، یاریم تپه و دشت گرگان بسیار دیده میشود
فرهنگ حصار با هجوم اقوام بیگانه از سمت شرق نابود شده است و فقط در شاه تپه و تورنگ تپه ادامه پیدا می کند. حدود 1900 پ م را میتوان پایان فرهنگ حصار به شمار آورد. در دوره بعدی سفال نارنجی جایگزین سفال حصار میشود
تپه حصار دامغان با قرار گرفتن در فلات مرکزی یکی از با ارزش ترین محوطه های باستانی کشور است که در دهه ۱۹۳۰ توسط دکتر «اشمیت»، باستان شناس آلمانی مورد کاوش قرار گرفت. کاوش های وی در این تپه باستانی منجر به کشف قلعه ای شد که شواهد آن نشان می داد این محوطه توسط افرادی به آتش کشیده شده است. در میان بقایای سوخته این قلعه اجساد مثله شده ای کشف شد که بعدها اشمیت دریافت با تهاجم نخستین پدید آورندگان عصر آهن در ایران به طرز وحشیانه قطعه قطعه شده اند.
او کار را در این تپه رها کرد و آرامگاه ابدی مثله شدگان تپه حصار را با خاک پوشاند. اگرچه کاوش در این منطقه متوقف ماند اما کشاورزان بیکار ننشستند. از چند سال پیش و با گسترش کشاورزی در اطراف این تپه؛ بخش هایی از این تپه تاریخی تخریب شده است.
حصار I (تقریبا 4200-3500 ق.م) قدیمی ترین و عمیق ترین طبقه تپه حصار است که معرف اولین اجتماع مستقر در این تپه می باشد و دارای 3 لایه ذیل می باشد: 1- حصارI-الف که قطر لایه آن بین 30/1 تا 50/2 2- حصارI-ب که قطر لایه آن بین 30/1 تا 3/2 3- حصارI-ج که قطر لایه آن بیش از یک متر نیست سفال حصار I سفالی نخودی رنگ است که احتمالاً از سیلک 2 یا چشمه علی مشتق شده و به تدریج تحت نفوذ سفالهای نخودی رنگ قرار گرفته است. البته این سفال نخودی رنگ دارای خصوصیات محلی نیز می باشد، همچنین ظروف سفالی که در لایه های حصارI بدست آمده است. قابل مقایسه با سفال سیلک 3 نیز می باشد
البته ناگفته نماند که تمدن حصار همان تمدنی است که نام آن از این دوره تپه حصار گرفته شده است و ارتباطی با طبقات بعدی تپه حصار ندارد. تمدن حصار تجلی تمدن سفال نخودی رنگ در این منطقه می باشد. آثار معماری که در این طبقه بدست آمده است، عبارت از خانه های کوچکی است که دیوارهای آن از چینه و خشت خام ساخته شده اند. این خانه ها بدون هیچ نقشه اصلی و واحدی ساخته شده است و دارای هیچگونه نظم واحد و خاصی نیست، اتاق ها کوچک و بدون یک نقشه واحد یا شکل خاصی برای استفاده های مختلف ساخته شده اند
آثار و ادوات متفرقه ای نیز در ضمن حفاری طبقه یک حصار کشف شد، که عبارتند از: مجسمه های گلی حیوانات، سردوک های گلی، مهره های تزئینی، گردنبند ساخته شده از سنگ، استخوان و تعداد محدودی قطعات اشیا مسی از آن جمله اند. تیغه های سنگ چخماق و سنگ اسبیدیان، ادوات و ابزارهای استخوانی. قبور متعددی نیز در این طبقه تمدنی تپه حصار بدست آمده است. مجموع قبرهای آشکار شده در 3 لایه طبقه حصار یک به 144 متر می رسد، از این تعداد در حدود 41 قبر مربوط به لایه حصار یک الف و 12 قبر مربوط به حصار یک ب و 91 قبر مربوط به لایه حصار یک ج است. سن این مردگان بین 7 تا 75 سال متفاوت است. تعداد مردگان مرد تقریباً در برابر زنان می باشد. قبور عموماً در محوطه مسکونی واقع شده است و محل خاصی به عنوان قبرستان در خارج از محوطه مسکونی وجود ندارد، قبور عموماً بسیار ساده و در زمین کنده شده اند و هیچ آثار ساختمانی و یا حصیر برای ساختمان یا پوشش آنها مشاهده نمی گردد
بنابر اعتقادات مذهبی آثار و اشیائی از قبیل تزئینات، اسلحه و ظروف سفالی در قبور گذاشته شده است. حصار II: طبقه دوم حصار که از دو لایه فرعی تشکیل شده، طبقه ای چندان قطور نبوده و به نظر می رسد که مدت استقرار در این دوره نسبتا طویل نبوده است. قطر این لایه ها در حدود 5/1 متر است.
لایه حصار II الف یک دوره تحولی است و در این لایه سفال خاکستری رنگ و با پایه بلند و لبه هموار و کف صاف مشاهده می شود. با شروع دوره حصار II ب دوره تحولی به پایان می رسد، احتمال دارد در این دوره اقوامی که در دوره حصار II الف به این منطقه وارد شدند و دارای سفال خاکستری بودند، مستقر شده باشند با وجودی که سفال های خاکستری دوره حصار IIالف با حصار IIب قابل مقایسه است، ولی کاملاً یکنواخت نیست. وسعت آثار معماری دوره حصار II، همان محوطه ای را که دوران حصار یک فراگرفته است، تقریباً می پوشاند و اتاق ها عموماً چهارگوش ساخته شده و یک اتاق مرکزی به عنوان آشپزخانه یا اتاق نشیمن مشاهده می شود.
اتاق های دیگر عموماً بدون هیچگونه نظم و ترتیبی در اطراف این اتاق مرکزی ساخته شده اند. دیوارهایی که از چینه ساخته شده بود، دیگر عمومیت نداشته و بیشتر دیوارهایی دیده می شود که به وسیله خشت خام ساخته شده بودند. سفال منقوش دوران قبل یعنی حصارI به تدریج متروک شده و سفال خاکستری به خصوص در طبقه حصار IIب سفال رایج این دوره شد. شکل ظروف و همچنین طرز ساخت آنها نیز به کلی تغییر نمود. سفال خاکستری داغدار که سفال خاص این دوره است در این زمان نه فط در تپه حصار، بلکه در تمام نواحی شمال شرقی ایران مشاهده می شد، این نکته بیانگر این مطلب است که در این دوره تمدن جدیدی جایگزین تمدن گذشته این منطقه شده است.
در این طبقه مجسمه های گلی از حیوانات مختلف و همچنین مجسمه های گلی انسان آشکار گردید، به خصوص مجسمه زنان در نهایت تناسب و زیبایی ساخته شده است و بعضی نمونه ها از ساخته های هنری بسیار زیبا محسوب می شوند. آثار تزئینی و اشیاء تزئینی بدست آمده نیز عموماً شامل: گردنبند ساخته شده از سنگ های آهکی رنگارنگ، گل، بدل چینی، شبق یا قبر طبیعی هستند. مهره های ساخته شده از بدل چینی و همچنین مهرهایی که از این مواد ساخته شده اند نمایشگر تکنیکی پیشرفته در این فن می باشند.
ادوات فلزی مسی نیز در این دوران بدست آمده است. سر گرزهای مسی، خنجرهای ساخته شده از مس و همچنین اشیاء دیگری مانند سوزن ها و حلقه های مختلف الاندازه، ادوات تزئینی مانند انگشترها، گردنبندها، گوشواره ها و سنجاق های تزئینی که همگی از مس ساخته شده اند، مشاهده می شود. علاوه بر این فلزات، آثار تزئینی دیگری که از طلا، نقره و سرب ساخته شده اند، در این طبقه بدست آمده است. ادوات و ابزارهای سنگی و استخوانی نیز در این دوره هنوز رایج بودند و با وجودی که فلز در دسترس بشر قرار داشته، ولی به علت کمیابی آن هنوز ادوات و اشیاء سنگی و استخوانی نقش مهمی را در برآوردن احتیاجات صنعتی این اجتماعات ایفا می کرده است، تیغه ها و رنده های سنگی، سنگ ساب ها، سنگ های چاقو تیزکنی، هاون های سنگی و همچنین درفش های استخوانی در حفاری این طبقه به تعداد زیادی مشاهده می شود.
تعداد قبور بدست آمده در طبقه دوم حدود 209 قبر است، وضعیت قرار گرفتن جسد در قبر و همچنین آثاری که در جوار مرده دفن شده، نمایشگر این مطلب است که تغییراتی در رسوم و آداب این دوره با دوره قبل به وجود آمده است، تعداد مرده های مرد و زن در این قبور تقریباً مساوی است. آثاری از قبیل ظروف سفالین، تزئینات و اسلحه در قبور مردگان قرار دارد
حصار III: درباره تاریخ دوران حصار3 نظریات مختلفی وجود دارد، تاریخ این منطقه به وسیله پروفسور مک کان هم زمان با گیان IV در ایران و دوران اغاز سلسله ها تا دوران آکاد در بین النهرین پیشنهاد شده است. ولی پروفسور بیگوت با این نظریه موافق نیست و اظهار میدارد که بنابر آثاری که در این منطقه بدست آمده است، قدمت این طبقه نمی تواند قدیمی تر از 2000 سال پیش از میلاد باشد. قطر آثار باستانی حصار III با جدیدترین طبقه حدود 4 متر است، این طبقه به سه دوره: 1- حصار III الف 2- حصار III ب 3- حصار III ج تقسیم شده است.
حصار III الف، یک لایه تحولی را معرفی می کند. در بقایای مربوط به این لایه، آثار مشخص مربوط به حصار II ب همراه با آثار مربوط به دوران حصار III مشاهده می شود، با وجودی که هنوز آثار دوران دوم حصار وجود دارد. ولی مقایسه آنها با آثار حصار ب وجود عناصر جدیدی را تائید می نماید که در دوره اخیر ظاهر شده اند. آثار معماری تپه حصار در طبقه سوم به نحو کاملاً محسوسی توسعه یافته و بقایای ساختمان بزرگی در این طبقه مشاهده می گردد. جالب ترین ساختمان این طبقه ساختمانی است که به نام ساختمان سوخته مشهور است و در لایه III ب واقع شده است.
این ساختمان بزرگ در اثر آتش سوزی منهدم شده و ساکنان آن بیشتر مایملک خود را که احتمالاً فرصت کافی برای خارج کردن آنها به هنگام آتش سوزی نداشته اند، در جای خود باقی گذارده و فرار را بر قرار ترجیح داده اند. این ساختمان شامل یک حصار دفاعی بوده و فقط یک دروازه ورودی دارد، در فواصل مختلف در حصار ساختمان برج و باروهای استحفاظی و دفاعی مشاهده می شود.
دکتر اشمیت و همچنین دانشمندان دیگر اظهار داشته اند که این ساختمان ممکن است معبدی بزرگ و یا قصر با شکوهی بوده که به خانواده متمکن تعلق داشته است. در این واحد ساختمانی 6 اتاق اصلی و چند اتاق فرعی و دروازه با حیاط داخلی مشاهده می گردد. اتاق اول سالن مرکزی و اصلی بنا را تشکیل می دهد و اتاق دوم به عنوان انبار مورد استفاده قرار می گرفته و خمره ها و ظروف سفالی که برای نگهداری غذا بکار می رفته، در آن مشاهده می شود
اتاق سوم راهروئی است که بلافاصله بعد از دروازه خروجی واقع شده است، اتاق چهارم به علت اینکه در آن مقدار زیادی دانه های زغال شده گندم بدست آمده، آن را با نام گندم نامگذاری نمودند. اتاق پنجم،اتاق کوچکی است که به آشپزخانه بزرگ اتاق 6 راه دارد. اتاق شماره 7، اتاق کوچکی است که باز به اتاق 6 راه دارد. اتاق هشتم در قسمت برج قرار گرفته است و توالت شماره 9 در جوار اتاق شماره 5 واقع شده است. اشیاء زیادی که در ضمن حفاری این ساختمان سوخته بدست آمد، موارد استعمال هر یک از اتاق ها را تا حدودی معرفی می کند
سفال لایه حصار III الف یک دوره تحولی را معرفی می کند و سفال خاکستری تیره که با نقوش داغدار تزئین شده است از سفال های مشخص این دوره می باشد. ظروف با گردنبند و پایه های تزئینی نیز ساخته شده است. آثار و ادوات گلی شامل ظروف، چرخ های سفالی، سر دوک های پشم ریسی سفالی، چرخ های گلی دو مخروطه، قالبهایی که برای ریختن مس مذاب برای ساختن اشیاء مسی بکار می رفته و همچنین گوی های گلی، فلاخن، همگی در ضمن خاکبرداری از این لایه بدست آمد. مجسمه های کوچک حیوانات و انسان به اشکال و اندازه های مختلف در این لایه بدست آمد.
مجسمه حیوانات عموماً شامل قوچ ها، بزهای کوهی، گاو و مرغابی است که از گل و سنگ و مس و طلا ساخته شده و همچنین ظروف سفالی به شکل حیوانات ساخته شده است. مهره های مسطح بدست آمده در این منطقه عموماً از گل، مس و سنگ ساخته شده اند. مناظر نمایش داده شده بر روی مهرها قابل مقایسه با نقوش مهرهای استوانه ای است که در دره رود سند کشف شده اند، صحنه هایی که مجالس شکار را معرفی می نماید. بر روی بعضی از این مهرهای مسی مشاهده می شود. اثر مهرهایی نیز که بر روی گل منعکس شده است. در ضمن حفاری جمع آوری شده است. آثار و ادوات فلزی که به صورت اشیاء و اسلحه هستند در این طبقه مشاهده می شود.
دیگ های فلزی بزرگ، خنجرها، چاقوها، سرنیزه ها، قبرها، کلنگ ها، سر گرزها، تیشه ها، پیکان ها، سنجاق ها، میخ ها، سوزن ها، دستبندها، انگشترها، گوشواره ها و همچنین اشیاء تزئینی دیگر مانند آئینه و غیره که عموماً از سرب، مس، برنز، نقره و طلا ساخته شده اند، در ضمن حفاری آشکار گردید. همچنین ظروف تزئینی بسیار جالبی که از سرب و نقره و طلا و سنگ مرمر ساخته شده بود، در ضمن حفاری این طبقه مشاهده شد. رویهم رفته آثار باستانی مدفون شده در تپه حصار هم از نظر کیفیت و هم از نظر کمیت دارای ارزش بسیار زیادی است و به خوبی نشانگر وضعیت بسیار مطلوب و مرفه ساکنان این تپه در آن زمان می باشد، عموماً اشیاء نفیس و ارزنده ای در داخل قبور به همراه مرده ها دفن گردیده است
دوره دوم کاوش ها : در کاوش هایی که در سال های 74-73 جهت دو ریله نمودن خط راه آهن تهران-مشهد توسط دکتر یغمائیان در این منطقه انجام گرفت، اسکلت کامل زنی را در زمان وضع حمل و جنین آن را به طور سالم کشف نمودند که در حال حاضر در موزه باستان شناسی سمنان نگهداری می شود. همچنین لوحه های گل نبشته ای به خط بابلی که در حدود 2000 سال قدمت دارند کشف شده اند که در آنها چگونگی دادوستد و همچنین صادرات کالا به کشورهای منطقه بین النهرین شرح داده شده است که آنها هم در موزه باستان شناسی سمنان نگهداری می شوند. در سال گذشته نیز، کاوش هایی که توسط دکتر روستایی در جهت تعیین حریم تپه انجام شد، حریم تپه را 30 هکتار تعیین نمودند .
ساماندهی محوطه تپه حصار دامغان تپه حصار با ۱۶۰ هکتار وسعت برای نخستینبار در سال ۱۳۱۲ توسط <اریک اشمیت> از دانشگاه پنسیلوانیا مورد کاوش قرار گرفت. در نتیجه این کاوشها مشخص شد که این تپه باستانی دارای سه دوره اصلی فرهنگی از اواخر نوسنگی تا پایان عصر مفرغ است. این محوطه پس از این کاوش به عنوان یکی از محوطههای کلیدی برای شناسایی فرهنگهای همزمان در فلات مرکزی ایران مورد استناد باستانشناسان قرار گرفته است.
بررسیهای صورت گرفته در مرحله دوم باستانشناسی در سال ۱۳۵۵ نشان داد که تپه حصار در هزارههای چهارم و سوم پیش از میلاد یکی از مراکز مهم تولیدی برای ساخت انواع اقلام صادراتی نظیر اشیای سنگی و فلزی در فلات ایران بوده است. مرحله سوم کاوشها در سال ۱۳۷۳ با کشف شماری گلنبشته به خط میخی بابلی قدیم همراه بود قدمت این گلنبشتهها به حدود ۲ هزار سال پیش از میلاد برمیگردد که شاهد بسیار خوبی بر وجود مبادلات فرهنگی بین تمدنهای بینالنهرین و فلات ایران است.
براساس یافتههای بدست آمده تاریخ، قدیمیترین لایههای تپه حصار به اواسط هزاره پنجم قبل از میلاد باز میگردد و استقرار در آن تا حدود ۱۷۰۰ پیش از میلاد به طور پیوسته ادامه داشته و پس از آن هیچگاه مورد سکونت قرار نگرفته است. همانطور که ذکر شد، حفاری این منطقه ابتدا توسط دکتر اشمیت در سالهای ۱۹۳۱ و ۱۹۳۲ میلادی صورت گرفت و آثار ارزندهای متعلق به اولین استقرار دهکدهای آشکار شد در این حفاری سه طبقه اصلی حفاری شد که هر طبقه شامل چند لایه باستانی است
اشیا مکشوفه از تپه حصار: از آنجا که هدف ما شرح دقایق عملیات حفاری در تپه حصار دامغان نیست، برای نشان دادن درجه تحولات تطوری تکاملی فرهنگ مستقر در تپه حصار، به معرفی کلی آثار خواهیم پرداخت: در تپه حصار، همانند سایر محلهای باستانی ایران، اشیا بسیار به دست آمده است. سفالهای به دست آمده از تپه حصار، راهنمای شناخت تطور تکاملی فرهنگهای پیش از تاریخ ایران، و مخصوصاً فلات مرکزی شدهاند
سفال دوره اول حصار: یکی از ویژگیهای سفالهای اولین دوره استقراری تپه حصار استفاده از رنگ مات برای رنگآمیزی عناصر نقشی این سفالهاست. سفال منقوش دوره اول، مدتی بعد از آغاز دوره استقرار، جای خود را کاملاً به سفالهای خاکستری یک دست داد. ویژگیهای سفالهای ادوار سهگانه دوره اول استقراری تپه حصار را میتوان به صورت زیر به اختصار توصیف کرد: تمام سفالهای لایه اول از دوره اول استقرار با دست شکل داده شده است و از چرخ سفالگری استفاده نشده است. برای تزیین ظروف از عناصر هندسی با خطوط مستقیم و شکسته که دارای کمترین منحنی است استفاده شده. آنان ابتدا سطح را با رنگ قهوهای پوشانده سپس با رنگ خاکستری بر روی این زمینه رنگآمیزی و نقاشی کردهاند.در سفال لایه دوم دوره اول استقراری بیشتر از چرخ برای فرم دادن سفال بهره بردهاند. در تزیینات این دوره همراه با نقوش هندسی از نقوش انسانی و حیوانی نیز استفاده شده است؛ حیواناتی چون غزال و لکلک. اما آنچه مسلم است نقش مشخصه این دوره را نقوش گیاهی پیچ خورده تشکیل میدهند که بر روی زمینه قهوهای روشن با رنگ قهوهای تیره کار شده است. رایجترین نقش سفال لایه سوم از دوره اول استقراری نقش بز کوهی است که با رنگ قهوهای و سیاه بر سفالها دیده میشود. همچنین نقش شیر ماده و ببر نیز در سفالها استفاده شده است
سفال دوره دوم حصار: مشخصه این دوره سفالهای خاکستری ساده اما بسیار محکم و با دوام است و تاکنون سفال منقوشی متعلق به این دوره پیدا نشده است. اما باید به این نکته اشاره کرد که احتمالاً ساکنان در دوره دوم از سفالهای منقوش اواخر دوره اول استقراری استفاده کرده و شاید هم تا حدودی در نقش اندازی سفالها از آنها تقلید کردهاند که بیشتر در مورد نقوش بزکوهی در سفال این دوره مصداق دارد
سفال دوره سوم حصار: سفالهای این دوره ادامه سفالهای دوره دوم است، با این تفاوت که در فرم نوآوری شده است. در این دوره سفالگران ضمن بهره از چرخ برای شکل دادن سفال به استفاده از دست نیز برای فرم دادن سفال علاقه داشتهاند. در برخی از سفالها علامت سفالگر اگر در هنگام صیقل از بین نرفته باشد، به صورت سایهوار دیده میشود. ظروف سنگی بدست آمده در این تپه قابل مقایسه با بینالنهرین و دیگر مناطق جهان نیست و نمونه دیگری ندارد
آسیبشناسی (عوامل مخل و عارضهها): عوامل انسانی: ۱- عبور خطوط راهآهن تهران – مشهد، عبور روزانه قطارهای سنگین، از داخل تپه و لرزشها و تنشهای ناشی از آن زمینه ایجاد آسیبهای بیشتری را در آثار زیر خاک فراهم میآورد. ۲- پیشروی مزارع کشاورزی حاشیه محوطه و تسطیح قسمتهای عمدهای از تپه. ۳- حفاریهای غیرمجاز در محدوده تپه: حفاریهای – گنجیابیهای – غیر اصولی در گذشته، که از آن جمله میتوان به عبور دادن نهر آب از داخل تپه در دهه ۱۸۷۰ میلادی اشاره کرد. ۴- عبور و مرور دامها و وسایل نقلیه مردم محلی، از میان محوطه.
عوامل طبیعی: ۱- بادها: از عوامل مهم فرسایش به حساب میآیند و عمده بادهای آسیبرسان از سمت شمال میوزند، که از آن جمله میتوان به بادهای بشم، بسطام، چالو اشاره کرد. ۲- بارش برف و باران: از دیگر عوامل فرسایش به حساب میآید، که فصل زمستان با ۸/۳۵ درصد کل بارندگی و سپس بهار با ۴/۲۸ درصد و پاییز با ۶/۱۹ درصد، پر بارانترین فصول سال در این منطقه بوده و همراه با بادهای مذکور باعث تشدید آسیبهای وارده میشوند. ۳- رویش گیاهان و درختچههای خودرو و فرسایش و تخریبهای ناشی از آن. ۴- عبور سیلابهای فصلی از محوطه که بیشترین میزان آن در بهار است و سبب فرسایش جدی قسمتهایی از محوطه در بازده زمانی کوتاهی میشود
۵- آسیبهای ناشی از لانه گزینی انواع جانوران در محوطه، مانند تشی(جوجه تیغی)، روباه، شغال و پرندگان. ارائه طرح حفاظت، احیا و مرمت در ارائه طرح حفاظت و مرمت برای محوطه تپه حصار همواره احساس حسرت از دست دادن زمان مناسب وجود خواهد داشت چرا که امروز با وجود گذشت بیش از هفتاد سال از کشف این محوطه و پی بردن به اهمیت این تپه در مشخص کردن حوزه تمدنی شمال شرق ایران و ارتباطات فرهنگی آسیای مرکزی و… بگونهای است که امروزه به استثناء چند مورد، آثار این تپه ارتباط قسمتهای مختلف آن از بین رفته است. میتوان گفت حفاظت و مرمت از آنچه باقی مانده است به مثابه مومیایی کردن صرف قسمتی از یک جسد پارهپاره به رسم یادگار است و نه بیشتر. در بخش آسیبشناسی، از توضیح آسیبها میتوان اغلب بایدها و نبایدهای مهمتری را در طرح حفاظت و مرمت محوطه استخراج نمود. برای اینکه این توصیهها بیشتر جنبه عملی و اجرایی داشته باشند به تفکیک اشارهای به این راهکارها میپردازیم:
عملیاتهای اضطراری: این طرحها باید اولویتبندی شده و براساس آن و به ترتیب ذیل تجهیز و اجرا گردد. ۱- تعیین مدیریت اجرایی پروژه به منظور سازماندهی، اولویتبندی، پیگیری و نظارت کلی بر حسن انجام امور ۲- تعیین مدیریت حفاظت برای منطقه با هدف جلوگیری و ممانعت از حفریات غیرمجاز، ممانعت از پیشروی زمینهای کشاورزی در محوطه و به طور کلی حسن اجرای مقررات و ضوابط مربوط به حریمهای مشخصه و برخورد قانونی با متخلفین
۳- تعیین حریم حصار ۴ -آزادسازی حریم ۵ -حصارکشی اولیه به منظور جلوگیری از ورود احشام و وسایل نقلیه اهالی در محوطه ۶ -تغییر مسیر سیلابهای فصلی ۷- آسیبشناسی دقیق عملیات کوتاهمدت: کلیه عملیاتهایی که امکان اجرایی شدن آنها در زمان کوتاه وجود دارد شامل رفع خطر، ساماندهی فضای سبز، حصارکشی اولیه، پاکسازی محوطه، تعیین مدیریت حفاظتی برای منطقه و حفاظت و مرمت بقایای معماری و آثار به دست آمده از کاوشهای پیشین توسط کارشناسان علم مرمت که از جمله این اقدامات میتوان به ۲ مورد اشاره کرد: ۱ -محافظت از جدارهای آجری، خشتی و چینهای در حال تخریب و تثبیت پلانها. بدیهی است لایههای خارجی دیوار بیش از لایههای درونی در معرض خطر تخریب قرار دارند، یکی از روشهای محافظت از خطوط اصلی بنا و خشتهای باقیمانده میتواند تقویت لایههای بیرونی باشد، بدینترتیب که برای به حداقل رسیدن روند تخریب، لایههای اصیل زیرین را با رجی از خشتها و آجرهای مهردار جدید پوشش داد. ۲- حفاظت بقایای معماری با مواد شیمیایی: در تقویت بخشهای در حال تخریب و لایههای رویی دیوارها و… به اجزایی بر خواهیم خورد که عملاً امکان اضافه کردن اجزایی مثل جرز و روکشهای مختلف به آنها وجود ندارد.
در این موارد استفاده از محافظهای شیمیایی مختلف و آغشته کردن سطوح به این مواد مثل اتیلسیلیکات و دیگر رزینهای رایج مؤثر خواهد بود. این مواد علاوه بر حفظ شکل ظاهری بنا و مصالح در برابر عوامل مخل همچون رطوبت و دیگر مواد شیمیایی مضر، مفید بوده و امکان دوام بیشتری را برای بنا فراهم خواهند کرد. عملیات میان مدت: تغییر مسیر جادهها، انحراف مسیر دکلهای برق، تغییر مسیر سیلابها، ایجاد پوششهای حفاظتی مناسب مانند سقف کاذب به منظور کاهش آسیبهای ناشی از عوامل جوی مانند: باد، باران، طوفان و…، تعیین مسیرهای مناسب برای بازدیدکنندگان و گردشگران با حفظ قوانین و مقررات حفاظتی و مرمتی، آسیبشناسی دقیق و مداوم و علمی به منظور جلوگیری و کاهش، ادامه روند تخریبهای ناشی از عوامل مخل و آسیبرسان به بهترین نحو ممکن، کفسازی که مستلزم شناخت مصالح و ابزار و نیز مطالعات زمینشناسی و باستانشناسی و نتیجهگیری کلی از آنها است و… میتواند شامل عملیاتی باشد که امکان اجراییشدن آنها در میان مدت وجود دارد.
عملیات بلندمدت: عملیاتی که امکان اجرایی شدن آنها در زمان کوتاه وجود ندارد و در مدت زمانی حداقل بیشتر از یک سال قابل اجرا است عبارتند از: ادامه حفریات، معرفی و ساماندهی محوطه، تغییر مسیر راهآهن، خرید زمینهای کشاورزی، تعیین حریم فنی؛ منظری؛ کیفی (بعد از شناسایی عرصه محوطه و باتوجه به موقعیت جغرافیایی مناطق ارزشمند و غیرارزشمند و اهمیت و قدمت خود محوطه و دلایل دیگر، آزادسازی حریم، حصارکشی براساس حریم فنی، ایجاد پایگاه پژوهشی حفاظت و مرمت آثار به دست آمده منقول و غیرمنقول در حین حفاریهای محوطه، احیای محوطه با تعریف و اجرای برنامههای کاربردی از جمله تأسیس و ایجاد مرکز اصلی پژوهش در مورد تاریخ و تمدن فرهنگ حصار، ایجاد کارگاه و آزمایشگاه تخصصی حفاظت و مرمت، تاسیس سایت موزه و ایجاد امکانات رفاهی و خدماتی برای گردشگری داخلی و خارجی و…شایان ذکر و تأکید است که در تمامی اقدامات حفاظت، مرمت و احیا باید توجه داشت که مواد و مصالح مورد استفاده کاملاً همخوان و همسان با اقلیم محوطه بوده و از همه لحاظ قابلیت تطبیق با محیط را داشته و در ضمن بومی باشند.
شناسایی و مرتفع کردن نیازهای محوطه از منظر گردشگری:
۱- نگهداری و حفاظت ترانشههایی که قابلیت بالایی جهت انتقال اطلاعات به بازدیدکننده دارند و قرار دادن آنها در مسیر بازدید: این شیوه یکی از مهمترین اقدامات در محل برای ایجاد کشش در بازدیدکننده جهت بازدیدی پرثمر است. اما آنچه مسلم است باید توجه داشت که استفاده از متخصین باستانشناسی و تاریخ هنر در این مورد یک جزء لاینفک میباشد. در بسیاری از سایتهای باستانشناسی دنیا ایجاد یک مکان بسته و سرپوشیده برای تعقیب زنده عملیات حفاری یکی از عمده فعالیت سایتهای حفاری است که به اسم سایت موزه معروف است و یکی از اهداف و پیشنهادات مهم اینگونه طرحهاست. این ایده میتواند ضمن بومیکردن و ایجاد انگیزه، توجه عمومی به سمت علوم مرتبط با میراث فرهنگی نیز باشد. بگونهای که بسیاری از مخاطبین تپههای باستانی تاریخی و طبیعی که بیش از دو بار به محوطه آمدهاند و یا دیگران را تشویق به دیدن این محوطهها کردهاند علت این امر را دیدن از نزدیک اینگونه علوم در محل عملیات؛ اعم از حفاری، مرمت، حفاظت، تجزیه و تحلیل اطلاعات میدانند. سایت موزهها به علت آنکه علوم کم دسترستر را در اختیار مردم قرار میدهند و یا باعث جذب توریسم و در نتیجه درآمدزایی میشوند و به طور فشرده هم نیاز اقتصادی و هم حس کنجکاوی و پرسشگری انسان را در آن واحد برآورده میکنند بسیار کاربردیاند، به ویژه برای مردم منطقه. سایت موزهها در حقیقت یک نهاد خود اتکا هستند چرا که بعد از مدتی هم حجم عظیمی از اطلاعات و اشیا و سازههای معماری را که پایه ایجاد یک موزه دایمی است ایجاد میکنند و هم به علت ارتباط تنگاتنگ با گردشگر و توریسم در صورت سرمایهگذاری اولیه مناسب و تبلیغات خوب میتواند ظرف مدت کوتاهی از نظر مالی نیز به خود اتکایی برسد و در نتیجه علاوه بر ایجاد اشتغال و درآمدزایی همراه با برگشت سرمایه درآمد و سود خالصی را تولید میکند که میتوان قسمتی از آن را در جهت برنامههای آتی استفاده کرد
۲- تعیین مسیر بازدیدکنندگان با توجه به کشفیات و حفاریهای صورت گرفته: برای ایجاد یک محیط امن بازدید و تردد بدون مشکل، اصولی و علمی؛ همراه با بازدید حداکثری و پاسخگوی نیاز بازدیدکننده در مورد تطبیق اطلاعات شنیداری با اطلاعات بصری باید مسیری را تعریف نمود که با حداکثر امنیت بتوان از آن بهره برد. این گونه مسیرهای طراحی شده باعث انسجام بازدید میشود. با توجه به اصول حفاظت و مرمت در تپه یکی از بهترین شیوههای اجرایی برای مسیر عبوری، ایجاد یک سطح مرتفع، مشبک و آجری همسان با محیط است که پیشنهاد میشود که ممهور به مهر تپه باشد
۳- تعیین مسیرهای دسترسی مناسب به محوطه برای گردشگران: از بهترین شیوههای این گونه مسیرها ایجاد یک محیط طبیعی دلانگیز و فرحبخش به وسیله درختکاری و ایجاد فضای سبز در اطراف مسیر مشخص از پیش تعیین شده است. پیشنهاد میشود مسیر پیشنهادی از مسیرهای پر تردد و دارای آثار و بناهای قدیمی و تاریخی و یا دارای مولفههای همخوان با تپه باشد
۴- تعیین ورودی و خروجیهای عمومی و خصوصی مناسب در محوطه: ورودیها در این گونه محوطهها باید در ادامه مسیر دسترسی و در نزدیکی مسیر بازدید باشند. ورودیها و خروجیها باید دارای یک محیط باز که قابلیت پشتیبانی حجم زیادی از بازدیدکنندگان را داشته باشد ایجاد شوند. ورودی محوطه باید در مکانی باشد که بهترین دسترسی را به کلیه امکانات و وسایل رفاهی و همچنین تقسیم مسیرهای انحرافی پژوهشکدهها و کارگاهها را دارا باشد. پیشنهاد میشود ورودی و خروجی به پارکینگ و ترمینالهای مسافری محل نزدیک باشد
۵- ایجاد امکانات و اماکن رفاهی و خدماتی نظیر؛ سرویسهای بهداشتی، صندلیهایی جهت نشستن، محل پارک وسایل نقلیه، چای خوری، رستوران، اقامتگاه، سالنهایی جهت برپایی نمایشگاههای موقت یا همایشهای دورهای، ساختمان پلیس، اورژانس، آتشنشانی، فضای سبز و… که در برخی از این موارد میتوان از قلاع قاجاری موجود در محوطه با مرمت، تغییر کاربری و احیا مناسب و متناسب استفاده کرد. در پیشبینی این فضاها باید به نکات زیر توجه کافی نمود: از نظر بصری محوطه را تحتالشعاع قرار نداده و از اهمیت منظری آن نکاهد. از نظر دسترسی در موقعیت خوبی باشد، ضمن اینکه بایستی در محوطهای متناسب با کاربریشان طراحی شوند و محوطه در نظر گرفته شده برای آنها باید قابلیت پذیرش اینچنین فضایی را دارا باشد
۶- طراحی و نصب تابلوهای راهنما در قسمتهای موردنیاز و مناسب. لازم است طراحی تابلوها را متناسب با کاربرد هر یک از انواع تابلوها انجام داد، بعضی از این انواع عبارتند از: تابلوهای تعیین موقعیت: شامل نقشههای مختلف تابلوهای راهنما: جهت هدایت بازدیدکنندگان تابلوهای معرف: شامل اطلاعات ضروری از ویژگیهای محوطه تابلوهای قانونی: شامل تابلوهای هشداردهنده و بازدارنده و لازم است در طراحی تابلوها به سادگی، فرم، مقیاس و موقعیت مکانی توجه شود. البته به جزئیات بیشتری نیز میتوان اشاره کرد مثل: زیبایی، خوانایی، زاویه دید، فاصله و قد ناظر، پسزمینه، رنگ، جنس، بافت و … که هر کدام در جای خود باید در نظر گرفته شوند
۷- کفسازی مسیرهای بازدید با استفاده از مواد و مصالح مناسب و سازگار: در این زمینه باید یادآور شد که کفسازی مستلزم شناخت مصالح، ابزار و مطالعات زمینشناسی و باستانشناسی به همراه نتیجهگیری کلی از اطلاعات آن است؛ با توجه به اینکه مصالح مورد استفاده باید حداکثر همخوانی با محیط را داشته و بومی باشد
۸- نورپردازی محوطه به منظور جلب توجه و جذب هر چه بیشتر گردشگران: نورپردازی در ایجاد امنیت و ایجاد یک فضای مناسب فرهنگی و علمی بسیار تاثیرگذار است. از نورپردازی میتوان برای ایجاد جلوههای بصری جذاب در شب و برنامههای نور و صدا استفاده کرد. نورپردازی میتواند از تابلوهای راهنما و معابر طراحی شده شروع، و با افزایش حجم این روشنایی به معرفی شبانه محوطه منتهی شود. البته عملیات برقرسانی و مسیرهای کابلکشی باید در نهایت دقت و توجه به آثار و حفظ بقایای مجموعه انجام گیرد
۹- اجرای طرحهایی جهت جذب گردشگران داخلی و خارجی که از جمله این طرحها به موارد زیر میتوان اشاره کرد: تهیه برنامههای مستند در رابطه با محوطهِ تپهحصار و جاذبههای گردشگری منطقه و پخش این برنامهها از طریق رسانههای ملی و بینالمللی. تهیه بروشورهای راهنما در رابطه با معرفی تپهحصار و جاذبههای گردشگری منطقه و اطلاعاتی از جمله اماکن رفاهی و خدماتی و تفریحی منطقه و توزیع آن مابین مسافران عبوری از شهرستان و استان با توجه به اینکه این استان و شهرستان دامغان در مسیر مسافران و زائران مشهد مقدس است. ایجادتابلوهای راهنما در مسیرهای عبور مسافران و هدایت و جذب آنها به محوطه برپایی نمایشگاهها و جشنوارهها و همایشها و پژوهشگاهها و کارگاه منطقهای در جهت شناسایی و معرفی محوطه در سطح ملی و بینالمللی، ایجاد تورهایی با تسهیلات رفاهی – اقامتی ارزان برای جذب گردشگران به گونهای که کمکم و با افزایش تعداد بازدیدکنندگان سوبسید آن برداشته شود. ایجاد سایتهای اینترنتی تبلیغی و علمی به منظور ایجاد انگیزه برای شناخت و سفر به این مناطق باستانی