اخبار
مروری بر توصیهها و تذکرات رهبر انقلاب دربارهی مدیریت فضای مجازی؛
فضای مجازی رابه نفع ارزشهای ملت مدیریت کنید
قوی شدن در فضای مجازی برای کشور حیاتی است
قوی شدن کشور جزو هدفهای ما است... ابعاد قوّت ابعاد وسیعی است... امروز قوّت در فضای مجازی حیاتی است؛ امروز فضای مجازی حاکم بر زندگی انسانها است در همهی دنیا؛ و قوّت در این [زمینه] حیاتی است. ۱۳۹۹/۱/۰۳
آرایش جنگی بگیرید
امروز دشمنان از لحاظ فضای مجازی، دارند برنامهریزی میکنند برای اینکه از این طریق به کشور ضربه بزنند... از لحاظ فضای مجازی آرایش جنگی گرفته؛ در مقابل این دشمنی که آرایش جنگی در مقابل ملّت ایران گرفته، ملّت ایران بایستی آرایش مناسب بگیرد، باید خودش را آماده کند در همهی بخشهای مختلف. ۱۳۹۸/۲/۱۱
مرکز ملی فضای مجازی باید تصمیمگیری فعال داشته باشد
شورای عالی فضای مجازی وظیفه دارد مرکز ملّی فضای مجازی کشور را ایجاد نماید تا اشراف کامل و به روز نسبت به فضای مجازی در سطح داخلی و جهانی و تصمیمگیری نسبت به نحوه مواجهه فعال و خردمندانه کشور با این موضوع از حیث سختافزاری، نرمافزاری و محتوایی در چارچوب مصوّبات شورای عالی و نظارت بر اجرای دقیق تصمیمات در همه سطوح تحقق یابد. ۱۳۹۰/۱۲/۱۷
کشورهای قدرتمند در فضای مجازی خط قرمز دارند
قویترینِ کشورها، در این زمینهها در [فضای مجازی] خطّ قرمز دارند؛ راه نمیدهند؛ خیلی از بخشهای فضای مجازی اعزامشدهی از سوی آمریکا و دستگاههای پشت سر و پشت صحنهی این قضیّه را راه نمیدهند؛ کنترل میکنند. ما هم باید کنترل کنیم؛ این کنترل کردن معنایش این نیست که ما ملّت را از فضای مجازی محروم کنیم. ۱۳۹۶/۰۳/۲۲
سرعت اینترنت را در جایی که به ضرر کشور نیست افزایش دهید
امروز بهمنی از گزارههای درست و نادرست دارد روی سر مراجعین اینترنت ما فرود میآید؛ ما چرا باید اجازه بدهیم آن چیزهایی که برخلاف ارزشهای و اصول مسلّمهی ما است، بهوسیلهی کسانی که بدخواه ما هستند، در داخل کشور توسعه پیدا کند؟ نه. کاری کنید که از منافع و سودها و بهرههای فضای مجازی همه بتوانند استفاده کنند، سرعت اینترنت را افزایش هم بدهید امّا در آن چیزهایی که به ضرر کشور شما، جوان شما و افکار عمومی شما نیست. ۱۳۹۶/۳/۲۲
تحقق شبکه ملی اطلاعات زمانبندی لازم دارد
شبکهی ملّی اطّلاعات اجزائی دارد، این اجزا باید در زمانبندیهای مشخّص تحقّق پیدا کند؛ آدم میبیند که تحقّق پیدا نمیکند، از زمانبندیها عقبند؛ یا سیاستهای اصولیای در زمینهی پهنای باند وجود دارد که مکرّر ابلاغ شده، خب این سیاستها باید رعایت بشود و اینها مورد درخواست و تأکید مؤکّد اینجانب است. ۰۲/۰۶/۹۹
رها کردن فضای مجازی افتخار ندارد
متأسّفانه در فضای مجازی کشور ما هم که آن رعایتهای لازم با وجود این همه تأکیدی که من کردم صورت نمیگیرد و در یک جهاتی واقعاً ول است. همهی کشورهای دنیا روی فضای مجازی خودشان دارند اِعمال مدیریّت میکنند، [در حالی که] ما افتخار میکنیم به اینکه ما فضای مجازی را ول کردهایم! این افتخار ندارد. فضای مجازی را بایستی مدیریّت کرد. ۱۴۰۰/۰۱/۰۱
نباید مردم را بیپناه رها کنیم
فضای مجازی بدون اختیار ما، از بیرون از اختیارِ ما دارد مدیریّت میشود. فضای مجازی یک چیزی نیست که آدم بتواند مثل یک آب روانی هر جور که میخواهد از آن استفاده بکند؛ دیگران دارند این آب را به یک سمتی که خودشان میخواهند هدایت میکنند؛ آنها دارند این فضا را... هدایت و مدیریّت میکنند. ما نمیتوانیم بیکار بنشینیم در مقابل او؛ ما نمیتوانیم مردممان را که با فضای مجازی ارتباط دارند، بیپناه رها کنیم. ۱۳۹۹/۰۶/۰۲
تاکید مکرر بر تشکیل شبکه ملی اطلاعات
آن مدیری که دارد پشت پرده، فضای مجازی را اداره میکند و عوامل مسلّط بینالمللی در این زمینهها بشدّت فعّالند. از لحاظ خبردهی، خبررسانی، تحلیل دادهها و امثال گوناگون؛ هزاران کار دارد انجام میگیرد روی فضای مجازی. برای خاطر این است که بنده روی مسئلهی شبکهی ملّی اطّلاعات این همه تأکید میکنم. این شورای عالی فضای مجازی و مرکز ملّی فضای مجازی که تشکیل دادهایم و بنده اصرار داشتم و دارم که این [شورا] تشکیل بشود و رؤسای محترم در آن شرکت کنند و تصمیمگیری کنند و اجرا کنند، به خاطر اهمّیّت این مسئله است؛ نمیشود این مسئله را رها کرد. ۱۳۹۹/۰۶/۰۲
در زمینه شبکه ملی اطلاعات کوتاهی شده است
در مسئلهی فضای مجازی، آنچه از همه مهمتر است، مسئلهی شبکهی ملّی اطّلاعات است. متأسّفانه در این زمینه کوتاهی شده. اینکه ما بهعنوان اینکه نباید جلوی فضای مجازی را گرفت، در این زمینهها کوتاهی کنیم، این مسئلهای را حل نمیکند و منطق درستی هم نیست... کشورهایی که شبکهی ملّی اطّلاعات درست کردهاند و [فضای مجازی را] کنترل کردهاند به نفع ارزشهای مورد نظر خودشان، یکی دو تا نیستند. ۱۳۹۶/۳/۲۲
از زیانهای آموزش مجازی مراقبت کنید
یک نکته زیانهایی است که احتمالاً در آموزش مجازی وجود دارد... بایست مراقبت کنید تا این موجب این نشود که جوانها وارد فضای بی بند و بار و رهای اینترنت بشوند و سرشان گرم بشود به یک چیزهای دیگری که هم از لحاظ اخلاقی، هم از لحاظ اعتقادی خطرهای بزرگی برای اینها دارد. ۱۳۹۹/۶/۱۱
دستگاه تولید محتوا را تقویت کنید
ما در زمینهی تولید محتوا نمیتوانیم اطمینان کنیم به تصادفات و آنچه پیش میآید... باید بنشینید روی این مسأله -تولید محتوا- طراحی کنید، فکر کنید. ما البته جوانهای خوشفکر متدین داریم، افراد به دردبخوری برای تولید محتواهای اجتماعی داریم، حوزههای علمیه را داریم که دستشان در این زمینه واقعاً باز است. بعضی از دانشگاهیها را داریم. البته بانکهای اطلاعاتی را هم داریم. از اینها باید استفاده کنید. دستگاه تولید محتوا را تقویت کنید؛ ما به این مسأله احتیاج داریم. ۱۳۹۶/۱۱/۰۳،دیدار با اعضای شورایعالی فضای مجازی
چند نکته در خصوص آموزش و پرورش پسا کرونا
1- رویکرد آموزش ترکیبی؛
2- کلاس درس معکوس؛
3- تلاش برای تجهیز خود به سواد رسانه ای و استفاده از آن در فرایند یاددهی و یادگیری؛
4- فناوری جزء جدایی ناپذیر و ضرورتی اجتناب ناپذیر در سیستم ها آموزش و پرورش است؛
5- بهره مندی از مزایای آموزش و پرورش مبتنی بر اینترنت (انعطاف پذیری در زمان و مکان تدوین و یادگیری)؛
6- تغییرات چشم گیری در خصوص دانش، نگرش، مهارت های یاددهی و یادگیری ؛
7- تحقیقات و پژوهشها نشان دهنده این است که کلاس درس معکوس عملکرد فراگیران را افزایش داده است ؛
8- پیاده کردن عدالت آموزشی برای همه آحاد مردم و اقشار مردم از خواسته های ما به مسئولین می باشد؛
برگزاری اولین جلسه شورای اداری در دفتر مرکزی جامعه تعلیمات اسلامی
در ابتدای سال جاری آقای لولاچیان عضو هیئت امنا جامعه تعلیمات اسلامی با حضور در دفتر مرکزی جامعه با کارکنان این دفتر دیدار نمودند. در آغاز این نشست، آقای دکتر حیدری مدیر عامل جامعه تعلیمات اسلامی ضمن تبریک حلول سال نو و خیر مقدم به همکاران ، همگان را به رعایت نظم در امور و کارها توصیه نمودند. آقای دکتر حیدری در ادامه به تشریح حدیث از امام صادق (ع) پرداختند
قالْ وَ أَغفَلُ النّاس مَن لَم یَتَّعِظ بِتَغَیُّرِ الدُّنیا مِن حالٍ إِلی حال
غافلترین مردم آن کسی است که از این تغییرات و تبدّلاتی که در عالم وجود و در میان انسانها بالخصوص به وجود میآید موعظه نگیرد، پند نگیرد، این [شخص] غافل است.
این جلسه با بیان توصیه های اخلاقی آقای لولاچیان ادامه یافت ایشان اعضای دفتر را به 5 مورد اخلاقی "کم صحبت کردن ، مداومت بر قرائت سوره توحید ، عدم غفلت از فضیلت نماز شب ، دیدار با علماء" و شرکت در نماز جماعت در مساجد توصیه نمودند.
جامعه تعلیمات اسلامی در قرنی جدید
در سرآغاز قرنی نو و در طلیعه سال 1400 شمسی ، جامعه تعلیمات اسلامی همچنان استوار به سمت اهداف عالی خویش در حرکت است. هفتادو هفت سال پیش ،حاج شیخ عباسعلی اسلامی ، مردی مجاهد با همتی والا نهادی مقدس را بنا نهاد که حضور بسیاری از ستارگان علم و دین در جای جای این مرز و بوم، ثمره ی تلاش های این مرد نیک اندیش در قرن حاضر است و اکنون در آغاز صده پانزدهم شمسی ،مدارس جامعه تعلیمات اسلامی همچون گذشته مشغول تربیت نسلی نو برای قرنی جدید است. تربیت پدران و مادران آینده که چراغ راه نسلی دیگر در دهه ها و صده های دیگر باشند.
ماه شعبان، ماه دعا و ماه عبادت است. در همين صلواتى كه در مفاتيح مقرر است: «الّذى كان رسول اللَّه (صلّىاللَّهعليهواله) يدأب فى صيامه و قيامه فى لياليه و ايّامه بخوعا لك فى اكرامه واعظامه الى محلّ حمامه»؛ پيغمبر تا دم مرگ، تا آخر عمر، ماه شعبان را بزرگ مىداشت و در مقابل ماه شعبان خضوع مىكرد و عادت داده بود خودش را به صيام و قيام در ماه شعبان. در دنبالهى اين صلوات هست كه: «اللّهم فاعنّا على الاستنان بسنّته فيه»؛ از خدا مىخواهد كه ما را هم موفق بدار كه همان سنت پيغمبر را در ماه شعبان رعايت كنيم. اين ماه شعبان - حتماً مىدانيد ديگر - دالان و دهليز ماه رمضان است. ماه رمضان تالار ضيافت الهى است؛ يك تالار عظيم كه اگر كسى وارد آن تالار شد و به خود فرصت داد و همت كرد كه از آنچه در آنجا خداى متعال آماده كرده، به خودش بهرهيى برساند، بهرهى فراوانى خواهد برد كه آن بهره در ماه شوال و ماههاى ديگرِ سال نيست؛ فقط مخصوص ماه رمضان است. انواع و اقسام ضيافتهاى الهى: رحمت الهى، عزت الهى، توفيق الهى، قرب الهى، استغناى ناشى از تفضل الهى، رزق مادى، رزق معنوى، همه در ماه رمضان است؛ اينها را سر سفرهى ماه رمضان گذاشتهاند. بعضىها مىآيند و به اين سفره نگاه نمىكنند و از وسط اين سفره و اشياء آن عبور مىكنند و مىروند و هيچى هم گيرشان نمىآيد؛ بعضىها يك چيز مختصرى برمىدارند؛ يك روزهيى مىگيريم ما؛ يك مختصركى، يك چيزى؛ اما بعضىها نه، حسابى مىنشينند سر اين سفره و از رحمت الهى كيسهى خودشان را پُر مىكنند؛ عزت مىخواهند، دنيا مىخواهند، آخرت مىخواهند؛ رفع گرفتارى مىخواهند، گشايش در زندگى مىخواهند، استغناى طبع مىخواهند، صفات و خُلق حسنه مىخواهند؛ هرچه مىخواهند، براى خودشان و براى ديگران برمىدارند.
اولین سالگرد ارتحال بانوی مکرمه مرحومه علویه خاموشی
همزمان با سالروز شهادت حضرت موسی بن جعفر امام کاظم (ع) مراسم اولین سالگرد ارتحال بانوی مکرمه علویه خاموشی مادر شهید لولاچیان و همسر حاج آقای لولاچیان در بهشت زهرا (س) بر مزار آن فقیده سعیده برگزار خواهد شد. مرحومه علویه خاموشی از خیرین و نیک اندیشان بودند که عمر با برکت خود را صرف امور خیریه نمودند. ایشان از موسسین مدارس نرگس بودند.
محیط زیست، مسألهای تجمّلاتی نیست؛ یک مسأله حیاتی است
۲۰ جمله از رهبر معظم انقلاب درباره «محیط زیست»
در نگاه رهبر انقلاب اسلامی محیط زیست و حفظ و صیانت آن مسئلهای حیاتی است و برگرفته از تعالیم اسلام است تا آنجا که ایشان این مسئله را یک «وظیفهی حاکمیّتی» میدانند.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در این مطلب ۲۰ جملهی برگزیده از بیانات حضرت آیتالله خامنهای دربارهی «محیط زیست»، اهمیت و ضرورت آن و وظایف مسئولین و مردم برای حفظ آن را بازخوانی میکند:
برای ما مسأله محیط زیست یا حفظ منابع طبیعی، مسألهای تجمّلاتی و درجه دو نیست؛ یک مسأله حیاتی است. ۱۳۷۷/۱۲/۱۴
حفظ محیط زیست، این چیزی که امروز دنیا به آن دست یافته، از جملهی چیزهائی است که جزو تعالیم اسلام است. ۱۳۸۹/۰۱/۰۹
درخت و گیاه برای کشور، برای زندگی، برای مردم، برای تنفس، یک امر ضروری است. ۱۳۹۰/۱۲/۱۵
مسئلهی محیط زیست، محیط زندگی انسانها، آب وهوا از جملهی چیزهائی که مِساس مستقیم با زندگی مردم دارد. آن وقت بنیانهای آن، که خاک، جنگل و درخت است و بقیهی چیزها، اهمیت درجهی یک پیدا میکند. ۱۳۸۹/۱۲/۱۷
نادیده گرفتن محیط طبیعی زیست انسان، نتیجهی طغیان، خودبینی و خودخواهی در مقابل طبیعت است. ۱۳۸۵/۰۷/۲۱
روز درختکاری که در کشور معمول و باب شده، یکی از روزهای پربرکت در جمهوری اسلامی است. ۱۳۹۰/۱۲/۱۵
منابع طبیعی ثروتهای ملیاند؛ مال این دولت و آن دولت و این وزیر و آن وزیر که نیستند؛ اینها مال ملتهاست؛ آن هم نه ملتها در یک نسل؛ ثروتی است متعلق به ملتها در طول تاریخشان. ۱۳۸۹/۱۲/۱۷
همهی این پدیدههایی که شما میبینید علیه محیط زیست و در آلودهسازی محیط زیست وجود دارد، ناشی از بد استفاده کردن از امکانات طبیعی است. ۱۳۷۹/۰۷/۱۴
تخریب محیط زیست، از آن چیزهائی است که ضربهاش را یک ملت، یک منطقهی جغرافیائی، گاهی همهی دنیا در وقتی احساس
میکنند که دیگر قابل جبران نیست. ۱۳۸۹/۰۱/۰۹
حفظ و رعایت محیط زیست، یک وظیفهی حاکمیّتی است.
۱۳۹۳/۱۲/۱۷
از همهی مسئولان و همهی آحاد مردم عزیزمان بخواهیم که به مسئلهی فضای سبز اهمّیّت بدهند و مانع بشوند از اینکه کشور و ملّت و زندگی مردم، از این کمک الهی، از این نعمت بزرگ پروردگار محروم بشود. ۱۳۹۲/۱۲/۱۴
یکی از شاخصهای اساسیای که در ساخت موتورها و همهی دستگاههای صنعتی باید مورد توجه باشد، مسئلهی محیط زیست است. ۱۳۸۹/۰۱/۰۹
روی مسئلهی تخریب جنگلها حساس باشید. فشار به جنگلها زیاد است. جنگلها، منابع طبیعی و مراتع را باید حفظ کرد. ۱۳۸۹/۱۲/۱۷
ما برای حفظ جنگلها قوانینی لازم داریم، این قوانین جایش خالی است. ۱۳۹۱/۱۲/۱۵
نابودی زمینهای کشاورزی یک خسارت غیر قابل جبران است و باید وزارت جهاد کشاورزی و سازمان حفاظت از محیط زیست به طور جدی با این پدیده برخورد کنند. ۱۳۹۳/۰۴/۲۳
فرسایش خاک در کشور بر اثر سهلانگاریها و بدعملکردنها و ندانمکاریها؛ چیزی نیست که بعد بشود بهآسانی جبرانش کرد. قضیّهی خاک از قضیّهی آب مهمتر است.
۱۳۹۳/۱۲/۱۷
حفظ حریم محیط زیست باید جزئی از فرهنگ عمومی بشود. ۱۳۹۳/۱۲/۱۷
نگاه به مسئلهی آب و هوا، غبار، دود، هوای سالم، آب سالم، محیط زیست سالم، جنگلها، نگاههای اصلی است؛ مسئولین اینها را در متن برنامهها، در مجاری همهی برنامههای زندگی بگنجانند. ۱۳۸۹/۱۲/۱۷
در کتابهای درسی؛ باید بچّههای ما اهمّیّت مرتع و جنگل و هوا و آب و خاک و دریا و مانند اینها را از کودکی بفهمند و روی آن حسّاس باشند. ۱۳۹۳/۱۲/۱۷
خوشبختانه احساس میشود که در کشور میل به سمت اهتمام به مسئلهی گل و گیاه و وضعیت بوستانها و استفادهی از این جهت در سالمسازی محیط زیست، تقویت میشود؛ ما از این خرسندیم. ۱۳۸۹/۱۲/۱۷
چهاردهم اسفند ماه روز نیکوکاری
این روزها، چه اشک هایی که از سر نداری و رنج، بر زمین آرزو ریخته می شود و چه دل های نازکی که از سر اضطرار و ناراحتی شکسته می گردد! دست های بی نیرو، چشم های پر اشک، قلب های آزرده، پاهای ناتوان، سینه های خسته، دل های مضطرب، اتاق های سرد، محله های تاریک، شهرهای بی روح، غروب های غمگین؛ همه و همه در آرزوی یک تکان فکر و اندیشه و به امید یک حرکت خداجویانه و مهرورزانه از سوی نیکوکاران، در همه زمان ها، به ویژه روز احسان و نیکوکاری است.
ای کاش می شد این جهان کاشانه سبز | می بود مهر و هم دلی در خانه سبز |
ای کاش دهقان بشر همچون فرشته | می شد طراوت بخش این گلخانه سبز |
ای کاش می آمد ز عشق و هم نوایی | بر گلشن تاریک غم، پروانه سبز |
فرمان به نیکوکاری
یکی از اوامر مهم الهی، عدل و احسان است؛ چرا که احسان، بهترین زمینه های روحی، عاطفی، هم دردی وهم دلی را برای اقامه عدل فراهم می سازد. از این رو، خداوند مؤمنان را به دادگری و رعایت عدل و انصاف در زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و اخلاقی فرمان می دهد که نیکوکاری پیشه سازند و به یکدیگر نیکی کنند.
احسان متقابل
در فرهنگ اسلامی و قرآنی، دنیا، تجارت خانه اولیای خدا و سرای بی نیازی و کشتگاهِ سرایی دیگر است. انسان آینده نگر، در پرتو بندگی شایسته در حق خداوند رحیم، با بندگان خدا از در نیکی وارد می شود. قرآن کریم در زمینه احسان و نیکی چنین می فرماید: «همان سان که خداوند در مورد تو نیکی کرده است، تو نیز درباره دیگران نیکی کن».
خداوند رحمان و رحیم در این آیه، چهار اصل مهم را به دنیاداران گوشزد می کند:
1. در میان تمام امکاناتی که خدا به تو داده، سرای آخرت را بجوی که گم شده اصلی توست.
2. هر کس بهره و سهمی در برابر خدا دارد. تو نه سهم خویش را فراموش کن و نه سهم دیگران را به جای سهم خود بردار.
3. اساس عالم بر احسان متقابل است. پس همان گونه که خداوند به تو تفضل دارد، تو نیز در سایه رأفت الهی به دیگران نیکی کن.
4. از یاد مبر که انباشتن ثروت و سهیم نکردن دیگران، مایه فساد است؛ پس فساد نکن.
اوصاف نورانی نیکوکاران
از منظر قرآن کریم، اوصاف نیکوکاران و پرواپیشگان چنین است:
ـ آنان آنچه را پرورگارشان به آنها مرحمت کرده، دریافت می دارند؛ یعنی با میل و خشنودی این مواهب الهی را پذیرا می شوند.
ـ بخشی از شب را بیدارند و به عبادت و نماز شب می پردازند.
ـ پیوسته در سحرگاهان استغفار می کنند.
ـ در اموال آنها، حقی برای نیازمند و محروم وجود دارد.
امام صادق علیه السلام در این زمینه می فرماید: «خداوند در دارایی توان گران، به جز خمس و زکات، حقوق دیگری مقدر کرده است و آن حق معلوم و معیّن، چیزی است که هر کس وظیفه خود می داند از مالش بپردازد. او باید به اندازه توان مالی اش آن مقدار را بر خود واجب شمارد و بپردازد».
فرجام خوش نیکوکاران
قانون جزای احسان به احسان، نعمتی بزرگ از سوی خداوند کریم است که وعده آن را به بندگان داده است. این نشان دهنده این است که پاداش خداوند در برابر اعمال نیکوی بندگان نیز در خور کرم اوست نه در خور میزان اعمال نیک بندگان، و این گونه «نظر لطف و عنایت خداوند پیوسته با بندگان نیکوکار است.» همچنین میوه و ثمره نیکوکاری و احسان در حق دیگران، پاداش باشکوه سرای آخرت را در پی خواهد داشت: «پس خدا پاداش این جهان و پاداش نیکوی سرای آخرت را به آنان ارزانی داشت و خداوند نیکوکاران را دوست دارد».
آثار نیکوکاری از منظر قرآن
در انسان شناسی اسلامی، اگر انسان سرمایه هستی خود را صرفا صرف امور دنیوی کند، گرفتار خسران می شود، ولی اگر آن را برای رسیدن به ابعاد تعالی بخش هزینه کند، در مسیر رستگاری گام برداشته است. به همین دلیل، نیکی در حق دیگران، به معنای گذشت از منافع مادی برای رسیدن به خیر و منفعت اخروی است و مشارکت در آثار فردی و اجتماعی نیز در پرتو چنین هدف والایی معنا و مفهوم می یابد.
در برخی آیات نورانی قرآن کریم، آثار و برکات الهی احسان و نیکوکاری چنین مطرح شده است:
ـ «برای کسانی که نیکی کردند، در این جهان نیکی است و بی گمان سرای واپسین بهتر است؛ چه خوب است سرای پرواپیشگان!»
ـ «پس، خدا پاداش این جهان و پاداش نیکوی سرای آخرت را به آنان ارزانی داشت و خداوند نیکوکاران را دوست دارد».
تعدیل ثروت و رفع نیاز نیازمندان
از جمله راه های تعدیل ثروت در جامعه اسلامی، سنت نیک احسان و نیکوکاری است که آیین اسلام تأکید زیادی بر آن دارد. ثروت ثروتمندان، امانتی الهی است تا افزون بر آنکه خود از آن بهره مند می گردند و به قدر نیاز آن را مصرف می کنند، مازاد بر نیاز خویش را به دستگیری از نیازمندان تخصیص دهند. در این صورت، افزون بر برطرف شدن نیاز نیازمندان، روحیه افزون طلبی در جامعه به تعادلی نسبی می رسد.
یک گرسنه به طعامی بنوازی روزی | بْه ز صوم رمضان است به شعبان بردن |
بهْ ز آزادی صد بنده فرمان بردار | حاجت مؤمن محتاج به احسان بردن |
شاد کردن دل دیگران
انسان در سایه احسان و بخشش به دیگران، باری هر چند ناچیز از روی دوش آنان برمی دارد و دل آنها را شاد و مسرور می سازد و ضمن افزودن احساس زندگی در دیگری، احساس زنده بودن را درخود بارورتر می سازد.
«وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ؛[۱] خدا ايمان را براى شما دوستداشتنى گردانيد و آن را در دلهاى شما بياراست و كفر و پليدكارى و سركشى را در نظرتان ناخوشايند ساخت».
اولین سالروز میلاد فرخنده مولایمان حضرت جوادالائمه (علیهمالسلام) را محضر منوّر فرزند عزیزشان حضرت بقیتاللهالاعظم (عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) تبریک عرض میکنم. همچنین خدمت رهبر عزیزمان و همهی ارادتمندان حضرت، مخصوصاً جمع عزیز حاضر؛ چه شما که در این خانه خدا هستید و چه عزیزانی که از طریق فضای مجازی و تصویر در جلسه حضور دارند، تبریک میگویم. انشاءالله بر همهی شما مبارک باشد.
ماه رجب، ماه بسیار زیبایی است. حقیقتاً زیبایی و درخشش فوقالعادهای دارد. ملکوتش فوقالعاده تماشایی است؛ بهویژه اینکه در فضای این ماه نورانی چنین عنایاتی از سوی پروردگار متعال به بشریت شده است. ماه ولادت باسعادت امیرالمؤمنین، علیبنابیطالب (علیهالسلام) است که خودش در مورد عظمت این نعمت، کافی است.
تجلی دوباره کوثر
خوشبختانه جلسات ما از قدیم همینطور بود که همهاش در مناسبتها برگزار میشد یعنی یا شبِ مناسبتی است یا روزِ آن است. این هم ویژگی این جلسه ما است. خدای متعال را شاکریم که هفته قبل به محضر امام هادی (علیهالسلام) عرض ارادت کردیم، این هفته هم به محضر پدر ارجمندشان عرض ارادت میکنیم.
این میلاد پرنور تجلی خاص کوثر است یا شاید بتوان گفت تجلی دوباره کوثر است؛ با ولادت امام جواد (علیهالسلام) جریان امامت و ولایت الهی علیرغم تلاش مخالفان و دشمنان، تداوم یافت و خوشحالی امام رضا (علیهالسلام) که سالیان طولانی منتظر تولد ایشان بودند و توسط دشمنان ملامت میشدند، قابل توصیف نیست.
امروز اگر کسی بخواهد دعایش مستجاب شود، باید بگوید خدایا تو را به شادی قلب امام رضا (علیهالسلام) در ولادت امام جواد (سلاماللهعلیه) قسم میدهم. با ولادت امام جواد (علیهالسلام) حقانیت مکتب اهل بیت (علیهمالسلام) اثبات شد؛ مکتبی که امامت را امر الهی و متصل به خزانه علم الهی میداند، امام را صاحب علم لدنی و این مقام را یک مقام الهی میداند. وجود حضرت جواد (علیهالسلام) برای کسانی که این مرتبت را تنزل دادند و آن را به یک امر بشری معمولی تبدیل کردند، یک حجت بالغه الهیه در اوج شکوه و عظمت شد. آنچه خدای متعال مقدر کرد با امام جواد (علیهالسلام) اثبات بشود، یک دلیل روشن شد.
امام جواد (علیهالسلام) متولد سال ۱۹۵ هستند. این تاریخها کمی جلو و عقب است که ربطی به بحث ما ندارد. در سال امامت آن حضرت یعنی هنگامِ شهادت امام رضا (علیهالسلام)، وجود نازنینشان هشتساله یا نهساله بوده است. در آغاز امامتش، در بین دوستان حضرت زلزلهای افتاد و این پدیدهی تازهای بود. قصهای شد که ماجرای مشهور آن را بارها شنیدید. در آن جلسه که بزرگان شیعه دور هم جمع شده بودند از دو جهت بر سر خود میزدند؛ یکی بهخاطر شهادت امام رضا (علیهالسلام) و مسئله دومشان این بود که ما چه کار کنیم تا این آقازاده به سن مناسب برای امامت برسند؟ جواب ملامتگران را چه بدهیم؟ حال عجیبی بود و در آن جلسه فضای خاصی حاکم بود. فضا سنگین بود؛ تاحدیکه نوشتهاند شخصیتی مثل یونسبن عبدالرحمان که از اصحاب امام رضا (علیهالسلام) بود، وسط آن ضجهها و گریهها گفت: حالا برای این داستانی که پیش آمده، فکری بکنیم؟ همانجا یکی دیگر از شاگردان حضرت بهنام ریانبن صلت برخاست و گفت: «ویحک یونس؛ وای بر تو یونس»، چه شده؟ حواست نیست چه داری میگویی؟ اگر امامت از جانب خدای متعال باشد، کودک یکروزه هم امام و حجت خدا است. با این نهیب ریانبن صلت، گویا او به خودش آمد. درهرصورت وقتیکه آن اتفاق خاص رقم زده شد و آن جمعیت بزرگ از علما حرکت کردند و محضر امام جواد (علیهالسلام) رفتند، حقیقت امامت و اتصال ایشان به خزانه علم ربوبی در آن مجلس، آشکار شد. وقتی امام با آن سنّ کم و جثه کوچک بر اجتماعی وارد شد که همه از بزرگان و علما بودند، همه از جا کندند. هیبت حضرتْ همه را فرا گرفت و سپس وقتی حضرت اجازه دادند، آنها نشستند و هرچه خواستند پرسیدند و این جلسه تکرار شد. کسانی هم گماشته شده بودند برای اینکه بهنحوی حضرت را امتحان کنند؛ ولی حاصلش، حجت تازهای بر حقانیت مکتب اهل بیت (علیهالسلام) شد. بههرحال بر همه شما مبارک باشد.
آغاز دوران سخت امامت از زمان امام جواد
امام جواد (علیهالسلام) درواقع در بخش خیلی سختِ دوران امامت سهم دارند؛ آغازِ بخش اخیر که با خود آن حضرت آغاز میشود و بعد با امام هادی و امام عسکری (علیهماالسلام) ادامه پیدا میکند تا به حضرت ولیاللهالاعظم و دوران غیبت میرسد. در این بخش اخیر عمدتاً این سه امام بزرگوار (علیهمالسلام) به شکلهای مختلف برای دوران غیبت زمینهسازی میکنند، ازجمله با تقویت شبکه وکلا که از قبل آغاز شده و در زمان امام جواد (علیه السلام) خیلی تقویت شد. شخصیتهایی مثل علیبن مهزیار، جناب عبدالعظیم حسنی، احمدبن محمدبن ابینصر بزنطی، ابوهاشم جعفری رجالی هستند که از طرف امام (علیه السلام) وکالت میکنند و شیعه دارد با نمایندگان امام برای ورود به عصر غیبت انس میگیرد.
الآن فرصت توضیح نیست و من هم در مقام بیان تفصیلی نیستم، اگرچه واقعاً جا دارد که در اینباره گفتگوهای فراوان شود.
امام جواد، مظهر جود خداوند
عنایت داشته باشید که توسل به امام جواد (علیه السلام) و قرار گرفتن در شعاع ولایت و محبت آن حضرت و معرفت به آن بزرگوار و ایمان به وجود نازنین آن حضرت، کارگشاییهای شگفتانگیزی دارد. او مظهر جود پروردگار متعال است و به همین لقب هم شهرت پیدا کرده است. از بین القاب حضرت، لقب جواد از همه مشهورتر است.
این خواست پروردگار متعال است که لطف و عنایت و کرَم او بهدست پرمحبت و پرکرامت این امام بزرگ، توزیع بشود. دوستان قدر بدانند، توسل کنند. با حضرت، ارتباط داشته باشند، یاد کنند و سلام بدهند، التجاء کنند. از امام جواد (علیه السلام) کمک بخواهند، مخصوصاً جوانها برای اصلاح امر ازدواج و زندگیشان، برای تأمین خوشبختیشان. انشاءالله مورد عنایت حضرت قرار گیرند. توسل به حضرت، در مسائل معنوی هم فوقالعاده است. فرمود: «مَنْ أحبَّ أن یَلقی اللهَ عزَّ وجلَّ وَقَدْ رُفعتْ دَرجاتُه وبُدّلت سیئاتُه حسنات فلیتوالَ محمدبن علی الجواد؛[۲] هر کسی دوست دارد که خدا را ملاقات کند، درحالیکه ترفیع درجه داشته و سیئاتش تبدیل به حسنات شده باشد، مهرورزی به جواد داشته باشد». معلوم میشود توسل به آن حضرت در تقرب به خدای متعال و عبور از حجابها و موانع در مسیر وصال حق تبارک و تعالی و نیل به مقامات عالی، کارگشایی و نور امام جواد (علیهالسلام) افقگشایی و پیشبرندگی فوقالعادهای دارد.
همه ما باید این توسل و این ارتباط را غنیمت بشماریم. خداوند تبارک و تعالی به سرور قلب محمد و آل محمد (صلیاللهعلیهوآله) به شادی قلب امام رضا (علیهالسلام) ما را جزو بهرهمندان شایسته از ولایت آن حضرت قرار بدهد و انشاءالله همه ما مورد عنایت و لطف و مشمول دستگیری و تربیت آن حضرت باشیم.
لزوم عرض ارادت به مادران ائمه
به محضر مادر بزرگوار ایشان هم عرض ارادت کنیم. این شرف بزرگ نصیب بانوی مکرّمهای شد که نامشان سبیکه است. این افتخار بزرگ حکایت از طهارت مولد و حکایت از ظرفیتهای وجودی این بانوی بزرگ دارد. چون کسانی بودند که به شرف همسری حجت خدا و امام نائل شدند اما هرکسی به شرف مادری امام نائل نمیشود. کسانی که همسر امام بودند، بعضی از آنها خوب و بعضی بد بودند، ازجمله کسی که با توطئه و با آن برنامهریزی کذایی از طرف مأمون، همسر امام جواد (علیهالسلام) شد. مأمون را «معاویه بنیالعباس» میگویند؛ چراکه آخرِ مکر بود. البته بانوان بزرگواری بودند که آنها هم شرف همسری امام را داشتند و از نیکان بودند، اما اینکه کسی مادر امام بشود کار هرکسی نیست. این خاص است، ظرفیت معنوی و روحی، طهارت، نورانیت و پاکیزگیِ فراوانی میخواهد تا بتواند حامل نور امام (علیهالسلام) به این عالم بشود. مقام بسیار بالایی است. اینها بسیار مورد احترام هستند! از جهت شرف و جایگاه برای هر فرزندی مادرش در اوج ارتفاع است، بهشت اوست. بهشت نقدِ هرکسی در این عالم، مادر است. خدا برای شما نگه دارد و توفیق استعاذه بدهد. انسان از طریق مادرش میتواند خیلی پرواز کند، رشد کند و با احسان و محبت و خدمت به مادر اوج بگیرد. اگر دعای مادرتان پشت سرتان باشد به هر جایی که بخواهید میرسید. دعای مادر انسان را به جایی میرساند که باید برسد.
حجتهای الهی هم برای مادرانشان خیلی احترام قائلند. اگر کسی به مادر حجت خدا عرض ادب کند، مورد عنایت خاصّ حجت الهی قرار میگیرد. ما از دو جهت باید عرض ادب کنیم؛ یکی در مقام شکر به درگاه آن بانوی مکرمی که واسطهی چنین فیض بزرگی شده و ما مدیون مادر امام جواد (علیهالسلام) هستیم، و از این جهت که از طریق عرض ارادت و سلام و درود و بزرگداشت مقامِ مادرِ امام (علیهالسلام) میخواهیم از نظر و لطف حجت خدا بهرهمند شویم. لذا بهمحضر این بانوی بزرگ که عروس حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) است، عرض ارادت میکنیم. بنابر بعضی نقلها از خاندان ماریه قبطیه است که همسر مکرم پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآله) بود. اینها ظاهراً مربوط به منطقه آفریقا هستند و چنین شرفی شامل حالشان شده است.
ایجاد پیوند با ائمه از شرق و غرب عالم
جمله معترضهای که میخواستم عرض کنم این است که مناطق گوناگونی در عالم از طریق این پیوندها با بیت رسالت و ولایت، خویشاوند میشوند. این هم جالب است. اگر میبینید مثلاً در نیجریه یکباره آن اتفاقات میافتد و میلیونها انسان هدایت میشوند، اینها با خاندان اهلبیت (علیهمالسلام) نسبت دارند. خدا شیخ زکزاکی عزیز و خانوادهشان را حفظ کند و اسباب آزادیشان را فراهم کند. اینها طلوع میکنند و در اربعین چه میکنند! چه حالی و چه اشکی دارند! چه عشق و ارادتی به رهبر عزیزمان، به جمهوری اسلامی و به امام راحل عظیمالشأن دارند. پشتپردهی این قضایا اسراری دارد. احساس میکنیم این نسبتها وجود دارد. از این طرف میبینید مثلاً در منطقه آفریقا چقدر افراد از این طریق با امامان ما نسبت دارند و با اهل بیت (علیهمالسلام) و با خاندان رسالت خویشاوند میشوند. از آن طرف در سمت اروپا هم به شرح ایضاً این خویشاوندی وجود دارد. در یک مناسبتی خیلی سال قبل به رُوم رفته بودم. آنجا احساس میکردم حس خوبی دارم. اگر در مناطق اروپایی براساس وظیفه و مأموریت کاری پیش بیاید و انسان برود، قلبش میگیرد. برخلاف دیگر جاها دیدم در روم چه حس خوبی دارم! واقعاً احساس روشنایی و راحتی داشتم. توجه نداشتم علت آن چیست، بعد متوجه شدم پدربزرگ حضرت ولیاللهالاعظم (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) آنجا مدفون است. دیدم اصلاً قضیه چیز دیگری شد. خوشبختانه زود علت مسئله را متوجه شدم. غرض در شرق و غرب عالم این ارتباط شکل میگیرد تا مقدمات برای آن اتفاق بزرگ آماده شود.
گذری کوتاه بر مباحث گذشته در باب دعای مکارم الاخلاق
در بحث جاریمان در ارتباط با دعای بیستم صحیفه مبارکه سجادیه که معروف به دعای «مکارمالاخلاق» است مطلبی را عرض کردیم. حضرت، دعا را اینگونه شروع میکنند: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ، وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ، وَ انْتَهِ بِنِيَّتِي إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ، وَ بِعَمَلِي إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَال». بهتفصیل دربارهی این پنج جمله که یکی خودِ صلوات است و چهار جمله که بعد از صلوات مطرح میشود، سخن گفتیم. عرض کردیم درواقع میشود گفت همهی بنیان و ریشه و اساس مکارمالاخلاق و «مرضیالافعال» اینجا در یک درخواست مطرح شده است. در اینباره توضیحی دادیم؛ ایمان، یقین، احسن النیات و احسنالاعمال. عرض کردیم این چهار عنوان، کل شخصیت ما را پوشش میدهد؛ منطقه عقل و قلب و عزم و عمل و جوارح را. یعنی از عمیقترین بخشهای وجود ما تا ساحتهای ظاهری شخصیت ما را پوشش میدهد. اینها را ما در اینجا در عالیترین سطحِ آن از خدای متعال درخواست میکنیم. یعنی اگر سخن از ایمان است، کاملترین آن را میخواهیم. سخن از یقین است، برترینِ آن را میخواهیم. سخن از نیت است، زیباترینش را میخواهیم. سخن از عمل است و نیکوترینِ آن را میخواهیم. به بابِ ترینها، «افعلالتفضیل» میرود.
بعد عرض کردیم تمام دعای مکارم که بعد از این بهتفصیل مطرح میشود، بهمنزله شرح همین جملهی اول است. ستونهای اصلیاش درواقع اینجا مطرح شد که مربوط به «حیات طیبه» است.
درخواستهایی متناسب با ظرفیت وجودی انسان
سؤالی مطرح شد و بحثمان هم همانجا باقی ماند. سؤال این بود که این هدفگذاری که هدف روی قلهها است، چه نسبتی با ظرفیتهای ما دارد. جمله اول دعای مکارم، پیام بسیار روشنی دارد که باید آن را دریافت کنیم و روی آن تأمل داشته باشیم. پیام روشنش این است که امام (علیه السلام) دارد میگوید تو استعداد و ظرفیت بسیار بزرگ و شگرفی داری. چون این درخواستها، درخواستهای عادی نیستند، خیلی بزرگند. خواسته بزرگ مربوط به ظرفیت بزرگ است. پیامش این است که ای خواجه خود را نیک بشناس. خیلی خبرها وجود دارد. میگوید خود را بشناسید ببینید در وجود شما چه خبر است، خدای متعال چه کرده و چه ظرفیتی بهوجود آورده است؟ که اگر خواستید در پیشگاه قدس ربوبی قرار بگیرید و در محضر «اکرمالاکرمین» و «اجودالاجودین» که خالق شماست درخواست خود را مطرح کنید، بدانید چگونه بخواهید و چه چیزی بخواهید. اینکه اینجا بهعنوان خواسته برای شما مطرح شده که ایمان در کاملترین مرتبه، یقین در برترین مرتبه، نیت در زیباترین مرحله، عمل در نیکترین و زیباترین مرتبهاش خواسته شده، معنایش این است که من چنین ظرفیتی دارم که به این جا برسم. بنابراین اینجا یک یادآوری است، عزیزان یادآوری را دستکم نگیرید. البته شبیه این را در قرآن کریم هم داریم، آنجا که زبان دعا است. از طریق آن ببینید چه چیزی القا میشود، چه چیزی را از خدای متعال بخواهید. ظرفیتهای وجودی شما به شما معرفی میشود که ببینید چه دارید.
خود را دستکم نگیریم
از همینجا مرحله بعدی بهدست میآید که بحث همت است. وقتی شما این ظرفیت و زمینه را دارید، نباید خود را دستکم بگیرید، نباید کوتاه بیایید، نباید درخواستهای معمولی داشته باشید. اول به شما یادآوری میکند ببین چه استعداد و ظرفیتی داری. بعد به شما میگوید متناسب با این ظرفیت چه بخواه. اگر این ظرفیت وجود نداشته باشد، این خواستنْ لغو و خلاف حکمت است. اگر اصلاً ظرفیتی وجود ندارد انسان چه بخواهد؟ با عرض معذرت اگر مثلاً یک الاغ در پیشگاه حضرت حق سؤال و درخواست داشته باشد، چه میخواهد؟ باید طویله و مانند همین چیزها را بخواهد، سطحش همین است. دوام غریزه حیوانیاش و خشم و شهوتی را که دارد، بخواهد. چون ظرفیتی ندارد. چه چیزی بخواهد؟ ولی اینجا انسان در پیشگاه خدای متعال ایستاده، این فرزند آدم است که قرآن کریم دربارهاش گفته است: «وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً؛[۳] و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: من در زمين جانشينى خواهم گماشت». آدم یعنی کسی که خدای متعال میخواهد او را به رخ فرشتهها بکشد و میگوید من میخواهم کسی را روی کره زمین قرار دهم که خلیفه من یعنی خلیفهی خالق هستی باشد. آیه خلافت واقعاً حیرتانگیز است، آیه بسیار بزرگی است.
آیاتی که بیانگر ظرفیت وجودی انسان هستند
۱. آیه خلافت
آیه «خلیفه» که مشهور به آیه «خلافت» است ـ یعنی همین آیهای که برای شما خواندم ـ وقتی به آیه «خلائف» ضمیمه میشود و البته همراه با ادله دیگر، از آن تعمیم بهدست میآید. یعنی این حکایتِ شخص آدم نیست؛ نوع آدم است. این آدم اینجا نمایندهی نوعِ خودش است که بعد میشوند «بنیآدم». خدای متعال چنین رتبهای به او میدهد. کسانی که سراغ شرح و تفسیر و تبیین آیه خلافت رفتند، واقعاً حیرت میکنند. بعد با سؤال فرشتهها مواجه میشود: «قالُوا أَتَجْعَلُ فيها مَنْ يُفْسِدُ فيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَك؛[۴] [فرشتگان] گفتند: آيا در آن كسى را مىگمارى كه در آن فساد انگيزد و خونها بريزد و حال آنكه ما با ستايش تو [تو را] تنزيه مىكنيم و به تقديست مىپردازيم؟». فرشتهها به خودشان نگاه کردند و گفتند: زیباتر و بهتر و نورانیتر از ما کیست؟ ما بهرهمند از انوار هستیم، در مقام تقدیس و تسبیح و تکبیر و تهلیل هستیم. اما این کسی که از خاک درست میکنی و میتواند انتخاب کند، خون میریزد و فساد میکند. اینها همه توضیحاتی دارد که گاهی اینجا بهمناسبتی به آن اشاره شده است.
خداوند در پاسخ فرمود: «إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ؛ من چيزى مىدانم كه شما نمیدانید». به فرشتهها گفت: خبرهایی در وجود این آدم هست که شما خبر ندارید، ولی من میدانم. من این را در وجود او قرار دادم. بعد ماجرای تعلیم اسماء را فرمود: «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها؛[۵] و [خدا] همهی نامها را به آدم آموخت». اسماء را به رخ کشید که همان تجلیات عملی است که از ساحت قدس ربوبی در وجود آدم هست. «ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقالَ أَنْبِئُوني بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ؛[۶] سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود: اگر راست مىگوييد، از اسامى اينها به من خبر دهيد». فرشتگان گفتند: «سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا؛[۷] منزهى تو، ما را جز آنچه [خود] به ما آموختهاى، هيچ دانشى نيست». (بقره/۳۲) گفتند: نه ما هیچ خبری نداریم. و سپس به ماجرای سجده و شیطان و بقیه قضایا اشاره میکند.
بحث ما آیه خلافت است که به ما میگوید خیلی خبرها در وجود تو هست. تو باید از علم و قدرت و عظمت و جمال و جلال الهی خلافت کنی، باید در وجود تو باشد. کرم و لطف و رحمت و عزت الهی باید در وجود تو بدرخشد و ظهور کند. باید وجود تو یک وجود الهی و قدسی بشود، خدای متعال این ظرفیت را به تو داده است. و بعد متناسب با این ظرفیت، در طول مدت حضورت در این عالم، مأموریتهایی داری که باید این ظرفیت را در وجود خودت پرورش بدهی. باید زمین را با علم و اخلاق و کرامت و جمال و جلال الهی آباد کنی.
۲. آیه روح
علاوهبر آیه خلافت، آیات دیگری نیز هست که حکایت از ظرفیتهای بیکران وجود انسان دارد. اگر از آیه خلافت به آیات مربوط به مجلس آفرینش بروید، یک آیه بسیار لطیف آنجاست که بعدش امر به سجده شده است. آن هم خیلی فوقالعاده است. نسب شما را تعریف میکند، میگوید از کجا هستی. این را برای تو تعریف میکند تا این بخشی که به وجود موقتی تو مربوط میشود که از خاک همین عالم سرشته شده، شما را اینجا متوقف نکند و پایین نیاورد، گرفتار نکند. از جنبهی دیگر در این آیه کریمه پردهبرداری شده «وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ؛[۸] و از روح خود در آن دميدم، پيش او به سجده درافتيد». آنها که اهل دقتهای تفسیری هستند، از عهده برنمیآیند که چه بگویند. «نفخت فیه» یعنی چه؟ رمز است از اینکه آن حقیقت نه ملکوتی، بلکه لاهوتی، نه لاهوتی بلکه جبروتی در این وجود افاضه شده، منتها بهصورت استعداد در او قرار گرفته است. فعلیت تامهاش در وجود انسان کامل است. در آنجا این افاضه در مقام فعلیت است نه استعداد. آنچه در فرد اول هست؛ در محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآله) هست. آنجا فعلیت کامل است. در بقیه به نسبت و بهصورت استعداد است تا بعد خودشان چه کار کنند و چقدر باور کنند.
آیه «نفخت روحی» خیلی عجیب است. میگوید من از روح خودم در او دمیدم. کلمه «نفخت» خیلی صمیمی و شیرین است که در ترجمهی فارسی «دمیدن» میشود یعنی آن اشراقی که اینجا اتفاق افتاده، نور و روح الهی در وجود انسان هست. نمونهای از حقیقت الهی در وجود تو هست. خود را باور کردی؟ اصلاً به باور نمیآید. اگر کسی در خودش به مقام باور برسد، آدم دیگری میشود، اصلاً مسیر او مسیر دیگری میشود، زندگیاش زندگی دیگری میشود.
۳. آیه کرامت
اگر بخواهید به آیه خلافت و آیه روح اضافه کنید، چه آیهای اضافه میکنید؟ آیه «لقد کرمنا» با تأکید «لقد»: «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْر؛[۹] و بهراستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم و آنان را در خشكى و دريا [بر مركبها] برنشانديم». اینجا تعمیم بنیآدم است، یعنی این تکریم از طرف پروردگار متعال درباره همه انجام شده. «کرمنا» یعنی چه؟ بعضیها میخواهند «کرمنا» را از ادامه آیه استخراج کنند. میگویند خداوند تبارک و تعالی هرچه در این عالم خلق کرده، همه را در اختیار و در دسترس آدم قرار داده، برای انسان سفره انداخته؛ چه سفرههای متنوعی، همه را برای آدم و بنیآدم تسخیر کرده است.
برخی میگویند نه، «کرمنا» ناظر به همان «نفخت فیه من روحی» است. همان قوام درونی انسان است، منتها ضمناً زمینه تحرک و ایفای نقش او در زمین فراهم شده است. هر دو میتواند باشد؛ زیرا باهم منافاتی ندارد.
۴. سوره تین
دیگری سوره تین است. زمانی عرض کردم روایت وارد شده که این سوره را خیلی بخوانید؛ در نمازهای واجب و مستحب. سوره بسیار عجیبی است.
«وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ وَ طُورِ سينينَ وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمينِ؛ سوگند به انجير و زيتون و طور سينا و اين شهر امن». با این قسمها آغاز میشود. من خدای متعال را بهحق امام جواد (علیهالسلام) قسم میدهم که توفیق حج روزیتان شود. این از آن درخواستها است. همیشه از خدای متعال بخواهید. داریم بهسمت ماه مبارک رمضان میرویم که مؤمنان در آن باید شب و روز بگویند: «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرَامِ فِي عَامِي هَذَا وَ فِي كُلِّ عَام؛ خدایا مرا روزى کن حج بیت الحرام در این سال و در همه سال». از نشانههای درخشش ایمان در انسان، عشق به حج و کعبه است. اینکه انسان همیشه دلتنگ باشد و هروقت بهسمت خانه خدا نماز میخواند، دلش برود. آنجا بین مؤمن و کعبه یک عهد و قراری است. این را از این جهت گفتم که خدای متعال روزیتان کند. آنجا وقتی نماز میخوانید، روبروی کعبه یا در مکه معظّمه بگویید: «وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمين». این سوره را در آنجا خواندن، طعم دیگری دارد. «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في أَحْسَنِ تَقْويمٍ؛ بهراستى انسان را در نيكوترين اعتدال آفريديم». وقتی میخواهیم «احسن» را به فارسی برگردانیم، کمی سخت است. ما انسان را در زیباترین، نیکوترین، متوازنترین، جذابترین، خواستنیترین قوام و سرشت ساختیم. خدای متعال میخواهد با آن قسمها، این نکته را به ما یادآوری کند: «فی احسن تقویم». البته در ادامه فرمود: «ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلينَ؛ سپس او را به پستترين [مراتب] پستى بازگردانيديم». پایینترین پایینها گذاشتیم که با تکیه بر «احسن تقویم» از «اسفل سافلین» راه بیفتد و به «اعلی اعلیین» برسد. «إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفي عِلِّيِّينَ وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ؛[۱۰] نه چنين است، در حقيقت كتاب نيكان در عليون است. و تو چه دانى كه عليون چيست؟». یعنی از «اسفل» میتواند به «اعلی» برسد. چرا؟ بهخاطر این قوام و سرشت و ظرفیت و استعدادی که خدای متعال به او داده و کار انسان به جایی میرسد که کتابش در «علیین» خوانده میشود. این آیه بسیار عجیب است. ذکر خیر انسان در «علیین» است. یعنی بین فرشتگان مقرّب درباره او سخن میگویند. تو را میگویم، راجعبه کسی صحبت نمیکنیم که الآن اینجا نیست. داریم دربارهی خودت صحبت میکنیم. این ظرفیت را داری که اسمت در علیین و در جمع فرشتگان و در جمع اولیای خدا برده شود و دربارهات صحبت کنند. افسوس! اگر این غُل و زنجیر «اسفل سافلین» بگذارد.
در دعای کمیل ناله میزنید: «وَ قَعَدَتْ بِي أَغْلَالِي وَ حَبَسَنِي عَنْ نَفْعِي بُعْدُ أَمَلِي وَ خَدَعَتْنِي الدُّنْيَا بِغُرُورِهَا وَ نَفْسِي بِجِنَايَتِهَا وَ مِطَالِي يَا سَيِّدِي؛ و زنجيرهاى گناه مرا زمينگير نموده و آرزوهاي دراز مرا زندانى ساخته و دنيا با غرورش و نفسم با جنايتش و امروز و فردا كردنم در توبه مرا فريفته». اینجا افتادم، به غل و زنجیر کشیده شدم. در «اسفل سافلین» با چه چیزی غل و زنجیر میشویم؟ با آرزوهای دنیایی، نفس تمایل دارد و گرفتار میشود، لذا در اینجا حبس میشود.
در دعا، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به تو یادآوری میکند. علی از «اعلی علیین» دارد با تو حرف میزند. میگوید تو مال اینجا هستی، بیا، دستت را به من بده. یک یاعلی بگو، این غل و زنجیرها را پاره کن. آنجا که تو هستی خبری نیست.
راه رهایی از زنجیرهای دنیایی
دوستان این سوره را غنیمت بشمارند. با این سوره دائم میتوانید اهتزاز پیدا کنید و سیر کنید. «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في أَحْسَنِ تَقْويمٍ ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلينَ» از همین جای خطرناک باید شروع کنید. راهش ایمان و عمل صالح است. «إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ؛ مگر كسانى را كه گرويده و كارهاى شايسته كردهاند». همه در دنیا حبس هستند، مگر کسانی که با دو بال ایمان و عمل صالح پرواز کنند. «فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ؛[۱۱] كه پاداشى بىمنت خواهند داشت» این «اجر غیر ممنون» همان «إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفي عِلِّيِّينَ» است که سَر از عالم بالا درمیآورد.
۵. آیه امانت
از آیات مربوط به این بحث که این ظرفیت بیاندازه و بیانتهایی که خدای متعال در وجود انسان به ودیعت گذاشته و آن گنج ملکوتی و آسمانی را کشف میکند، دیگر کدام آیه است؟ اتفاقاً اینها آیههای اسمدار است، روی این آیات اسم گذاشته شده. اسم این آیهای که الآن شما خواندید، آیه امانت است. پایان سوره مبارکه احزاب است. آیه امانت واقعاً تکاندهنده است: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً؛[۱۲] ما امانت را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرديم. پسْ از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناك شدند؛ و[لى] انسان آن را برداشت. راستى او ستمگرى نادان بود». خدای متعال با ادبیات و بیان دیگری به شما یادآوری میکند که تو را امین شمرده و آن امانت مخصوص را به تو داده. این امانتی است که هیچکس در این عالم نتوانست آن را قبول و تحمل کند. کوهها و آسمانها و زمین هیچکدام نتوانستند و قبول نکردند. ترسیدند، کم آوردند چون آن ظرفیت را نداشتند؛ ولی خدای متعال این امانت را به تو داده است. اینجا بحثی داشتیم و زمانی من اشاره کردم که این امانت، از نظر ظرف، قلب شما است و از نظر مظروف، ولایت الهیه و ولایة علیبن ابیطالب (علیهالسلام) است. ولایت امام جواد (علیهالسلام) است. ظرفش در وجود شما، قلب شما است. و مظروف آن، ولایت الهی است. متجلی در ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است. خوشا به حالتان!
مرحوم علامه طباطبایی بعد از مباحثاتی که ذیل آیه امانت دارد که از بحثهای سنگین ایشان است، میگوید: مراد ولایت است، همان ولایت الهی. ایشان یک رساله عالی و سنگین هم بهنام «رسالة الولایة» دارد که جزو شاهکارهای حضرت علامه است.
۶. آیه فطرت
آیه دیگری لازم داری تا بدانی چه کسی هستی؟ آیات ظرفیت، آیات استعداد انسان، آیات حقیقت انسانی، اصلاً ضد ندارد.
اگر بخواهید از آیههای نشاندار دیگر ذکر کنید، بهنظرم آیه «فطرت» جزو عالیترین این آیات است که به همین اسم میآید؛ آیه فطرت. آن نیز آیهی بسیار عجیبی است. آیه سی در سوره سیام. سوره روم، سوره سیام قرآن است. شماره این آیه هم، سی است. سی، سی. خدا مردم «سیسخت» را از این سختیهایی که برای آنها پیش آمده، نجات دهد. به امام جمعهاش گفتم: «آخر شما یکسخت و دو سخت نیستید، سیسخت هستید». خدای متعال کمکشان کند. در وضعیت سختی هستند؛ آوارگی و سرما. خیلی دشوار است. خدای متعال به آنها صبر بدهد. به عزیزانی که امکان دارند توفیق بدهد بتوانند کمک کنند که حالا مشغول هستند. البته در آن شرایط، امدادرسانی هم کار سختی است. نمونه و شبیه و نظایرش را از نزدیک دیدیم، کار خیلی سختی است.
آیه فطرت این است: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ؛[۱۳] پس روى خود را با گرايش تمام به حق به سوى اين دين كن، با همان سرشتى كه خدا مردم را بر آن سرشته است آفرينش خداى تغييرپذير نيست. اين است همان دين پايدار». اهل معرفت با آیهی فطرت، چه میکنند؟! اصلاً اهل معرفت یعنی چه کسی؟ یعنی مثلاً شهید مطهری، علامه طباطبایی، امام راحل عظیمالشأن. یعنی استاد امام، آیتالله شاهآبادی که به ایشان «فیلسوف فطرت، حکیم فطرت» میگویند. آن شخصیت ناشناخته و بزرگ اصلاً تمام مکتب سلوکی ایشان را بر این آیه استوار کرده که در دامن چنین استادی گوهری مثل امام، فطرتش جلا میبیند و اینگونه در عالم میدرخشد.
شناسنامه شما این آیات است. همینها که گفتیم کافی است البته اگر انسان به همینها ایمان داشته باشد. این ظرفیت وقتی در پیشگاه خدای متعال میایستد و چیزی میخواهد، چه باید بخواهد؟ باید مثلاً قاطر و الاغ و طویله و این چیزها را بخواهد؟ اینها را که نباید بخواهد. میگفت: شما از خدای متعال چه میخواهی؟ آرزوهایت را فهرست کن. آرزوهای خیلی از ما در همین سطح است، از قبیله طویله است، منتها شیک آن. آرزوهایش در همین دایره است. تا بهحال چه کار میکردی؟ وقتی در پیشگاه خدای متعال قرار میگیری چه میخواهی و چه چیزی تو را حسرت میدهد؟ آنچه تو را حسرت میدهد باید مقام کاملین باشد، اگر مؤمن کامل یا مؤمن پیشرفتهای را دیدید، باید حسرت بخورید. حسرت کسی را بخورید که از یقین بهره دارد، یعنی آن مراتب را آرزو کنید. اگر زیباترین اعمال را در این عالم دیدید، حسرت بخورید و تمنا کنید. حسرتِ بهترین و زیباترین نیتها را بخورید. بگویید من هم میخواهم. در پیشگاه خدای متعال دست دعا و تمنا برمیدارید، میگویید: «اللهم» و از باطن ولیّ کامل، از همان قلهها مدد میگیرید و میگویید: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ، وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ، وَ انْتَهِ بِنِيَّتِي إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ» همهاش باب افعل التفضیل است. «وَ بِعَمَلِي إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَال».
امیدواریم بهحق امام جواد (علیهالسلام) این دعای نورانی درباره همه مستجاب شود. شما که در قلبتان محبت و ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را دارید، میتوانید تمام این گنجها را نقد کنید، میتوانید همه این استعدادها را به فعلیت برسانید، چون سرمایهدار هستید. کسی در پیشگاه حضرت شروع به گله از فقر کرد. میگفت: من ندارم، گرفتارم. حضرت فرمود: تو نداری؟ بعد به او یادآوری کردند و گفتند: اگر حالا همه آنچه در این عالم است به تو بدهند، ولی محبت و ولایت و دوستی ما را از تو بگیرند حاضر هستی؟ گفت: نه یابن رسول الله! گفت: پس تو چیزی داری که همه عالم با آن برابری نمیکند.
باید قدر باید بدانیم و شاکر باشیم.
خدای متعال ارواح مطهر شهدا، امام راحل عظیمالشأن، شهدای هفت تیر؛ شهید بهشتی عزیزمان، شهدایی که در کنار حرم مطهرشان هستیم، شهید سلیمانی عزیز، همه را از ما راضی کند. ما را با شهادت به آنها ملحق سازد و موانع ظهور را مرتفع کند. رهبر عزیزمان را برای ما حفظ کند. دشمنانمان را بیش از این خوار و ذلیل کند. گرفتاریها را از زندگی عموم دوستان اهلبیت، از عموم بشریت مرتفع گرداند.
شاخص های دینداری
- توامان دانستن دنیا و آخرت
هیچ ناسازگاری میان آخرت گرایی و علاقه به دنیا وجود ندارد.
علاقه به دنیا از امور فطری و طبیعی انسان است . نمی توان آن را بد دانست آنچه مردود است دلبستگی به دنیا است.
- قائل بودن به آمیختگی علم و دین :
بحث تعارض علم و دین بحثی کاملا غیر بومی ، وارداتی و ناسازگار با روح دین اسلام و تعالیم آن است. توجه به آیه تفقه توبه /122 علق/ 1-5 زمر /9
دینی که اصول خود را با تغفل و تفکر و تدبر و استدلال معرفی می کند نه با تقلید
اسلام نه عالم بی دین می خواهد نه جاهل دین دار.
لِیَتَفَقَهو فِی الدین == توبه 122
3-ملازمت دینداری با مسئولیت اجتماعی:
دین منهای مسئولیت دین منهای دین است.
من اصبح لایهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم رسول خدا (ص)
انسان دیندار خود را در برابر مسائل اجتماعی مسئول می بیند
- توجه به انسانها از مسیر توجه به خداوند:
تمام اینها (آنچه در روی زمین است – هوا – دریا) تمام اینها مخلوق خداوند هستند.از نظر معیارهای اسلامی ، انسان کسی است که درد خداوند را داشته باشد و چون درد خدا را دارد درد انسانهای دیگر را هم دارد (مطهری) توجه به مخلوقات الهز از پرتو عشق به خالق و مبداء هستی است این یک نشانه انسان دیندار است.
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ ۖ فتح /29
کونو لِلظالم خَصما وَ لِلمَظلومِ عَونا امام علی (ع)
آقای دکتر حیدری - مدیر عامل جامعه تعلیمات اسلامی
گفتگو با دانش آموختگان مدارس جامعه تعلیمات اسلامی
در هفته ای که گذشت مسئول انجمن دانش آموختگان مدارس جامعه تعلیمات اسلامی با تعدادی از دانش آموختگان به گفتگو نشستند . در این برنامه ی صمیمانه که در فضای وب و بصورت مجازی برگزار گردید آقای ایمانی سوالات خود را از دانش آموختگان مدارس جامعه مطرح نمودند.در اولین گفتگو آقای قرائیان از خاطرات خود در دوران تحصیل در مدرسه جعفری اسلامی بیان نمودند. آقای قرائیان تحصیلات خود در دانشگاه را در رشته طب سنتی و مدیریت آموزشی را ادامه دادند و هم اکنون مدیریت دبستان پسرانه و همزمان به طبابت در رشته طب سنتی مشغول هستند.
در ادامه آقای ایمانی با سه تن از دانش آموختگان مدارس نرگس به گفتگو پرداختند در این مصاحبه که به صورت مجازی برگزار گردید خانم ها بهبودی ، نیکخواه و صادقی از روز های تحصیل خود در دبستان نرگس خاطرات خود را بیان نمودند و به سوالات مطرح شده پاسخ دادند.
استمرار و بقای هر جامعه مستلزم انتقال مجموعه باورها، ارزش ها، رفتارها، دانشها و مهارتهای آن به نسلهای جدید بوده و مهمترین وسیله انتقال آموزش و پرورش و مدرسه مهمترین واسطه انتقال دانش و مهارت فنی است و به همین دلیل در دوره نخست وزیری شهید رجایی و تصدّی شهید باهنر در وزارت آموزش و پرورش، سال ۱۳۵۹ اقدام به تاسیس ستادهای امور تربیتی در مدارس (ستاد امر تربیتی) با هدف گسترش و تعمیق ارزشهای انقلاب اسلامی و نیز ترغیب دانش آموزان به حرمت نهادن و عمل به ارزشهای اسلامی کردند.
پاسداری از ارزشهای اسلامی و دستاوردهای انقلاب، برنامه ریزی و ایجاد هماهنگی بین عملکرد عوامل تربیتی، توجّه جدی به نقش معلمان در فعالیتهای تربیتی و توجه به نقش دانش آموزان در فعالیتهای تربیتی از جمله اهداف ستادهای امور تربیتی بوده و هشتم اسفند روز «امور تربیتی و تربیت اسلامی» نام گذاری شد.
این نهاد از آغاز شکل گیری تا به امروز مجموعه وسیعی از عملکردها و وظایف متعدد و گوناگونی را بر عهده داشته و تحقق امر تربیت را منوط به حضور مربی و فعالیتهای رسمی غیر کلاسی در کنار آموزشهای کلاسی میداند.
انتقال ارزشهای دینی و فرهنگی انقلاب اسلامی به مدارس، تربیت و بازسازی دانش آموزان در فضایی انقلابی و اسلامی.
زمینه سازی برای ورود نگرشهای دینی و ارزشهای انقلاب اسلامی به نظام آموزش و پرورش و حفظ مدارس از آفات فرهنگی و سیاسی و شناخت و پرورش استعدادهای دانش آموزان در رشد دینی، عقلی، اجتماعی، عاطفی آنان و حفظ ارزشها از اهداف، اصول و دلایل اصلی تشکیل این نهاد انقلابی پرورشی است؛ بنابراین مهمترین اهداف تشکیل امور تربیتی را باید حراست از مرزهای اعتقادی، حفظ دستاوردها و تبیین ارزشهای انقلاب در مدارس دانست، زیرا انگیزههای انقلابی و اسلامی همراه با شعار «مربیان امور تربیتی سربازان انقلابند» موجب تأسیس این نهاد انقلابی شده است .
بیانات حضرت حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج علی اکبری
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ».
سخن از مکارم اخلاق است و برگزیدهترین اعمالی که انسان در پرتو دعای پرنور مکارم الاخلاق امام سجاد (علیهالسلام) میتواند به آن دست پیدا کند.
به همهی برادران و خواهران عزیز فرا رسیدن ماه مکرّم رجب را تبریک عرض میکنم؛ ماهی سرشار از رحمت و مغفرت الهی که تجلیگاه انوار لطف پروردگار متعال است. انشاءالله سرآغاز خوبی برای اعتلای شخصیتی و رشد ایمانی مؤمنان و دوستان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) باشد.
سه ماه متفاوت
این سه ماهی که پشت سر هم قرار گرفته، یعنی ماه مکرّم رجب، ماه معظّم شعبان و ماه مبارک رمضان، آغاز فصل بندگی و نیایش و تحصیل مقامات معنوی و فتوحات ملکوتی است. در دعای استهلال هم سخن از هر سه ماه در میان هست. کسی که وارد ماه مکرّم رجب میشود، امتداد این سیر معنوی خود را در ماه معظّم شعبان و اوج و قلهاش را در ماه مبارک رمضان تمنا میکند.
چگونگی شکر سه ماه رجب و شعبان و رمضان
این سه ماه پیوستگی فوقالعادهای به همدیگر دارند که باید جامعه مؤمنان قدر بدانند. اینکه خدای متعال به ما توفیق داده و ما به این منزل از عمرمان رسیدیم، جای شکر فراوان دارد. شکر و قدرشناسیاش این است که انسان از ظرفیت این ماه بهرهمند شود. برای بهرهمندی از ظرفیت فوقالعاده این ماههای خدایی، خوشبختانه نقشه راه، دستورالعمل، برنامه فکری و ذکری و عملی داریم. اینطور نیست که فقط به ما اطلاعرسانی شده باشد که این ماهها پر از گنجینههای الهی است؛ بلکه به ما نقشه این گنجها را هم دادهاند تا بتوانیم استخراج کنیم و بهرهمند شویم.
فرصتهای الهی برای تقویت بُعد معنوی
انسان در مسیر عمر خود با چهار نکته مهم روبرو است: بزرگی مقصد و عظمت آن؛ دو: فرصت کم؛ سه: خطرناک بودن راه و وجود موانع فراوان؛ چهار: گرفتاریها و ضعفها و دشواریهایی که به آن مبتلا است. برای کسی که میخواهد این راه را تا مقاصد عالی برود، وجود فرصتهای ویژه در مسیر جهت تقویت بنیه، کاهش ضعفها و نقصها، و غنی ساختن توشه، خیلی مغتنم است.
خداوند تبارک و تعالی برای سالکان کوی کمال، چنین فرصتهایی را در مسیر عمرشان قرار داده که باید قدر بدانند. مثلاً اوقات نماز در شبانهروز، سحر و روز جمعه در هفته، روزهای خاص در ماه مثل شب و روز نیمهی هر ماه، ماههای خاص که فعلاً سخن ما در این باب است که همین ماه مکرّم رجب سرآغاز این ماههای خدایی است. این ماهها فرصتهایی است که خداوند تبارک و تعالی از فضلش توشه مؤمنان را برای سفر ابدیت غنی میسازد، دست آنها را از لطف و مهر و رحمتش پر میکند، بار آنها را با مغفرتش سبک میگرداند و سرعتشان را زیاد میکند؛ لذا باید خیلی قدر دانست.
فراخوان الهی در ماه رجب
اکنون رسیدیم به ماهی که خود خدا دربارهاش فرمود: «الشَّهْرُ شَهْرِي وَ الْعَبْدُ عَبْدِي وَ الرَّحْمَةُ رَحْمَتِي فَمَنْ دَعَانِي فِي هَذَا الشَّهْرِ أَجَبْتُهُ و مَن سَألَني أعطَيتُهُ؛[۱] ماه [رجب]، ماه من، بنده، بنده من، و رحمت، رحمت من است. هر كه در اين ماه مرا بخواند، اجابتش كنم و هر كه حاجت آورَد، عطايش كنم». این ماه، ماه من است؛ بنده هم بنده من است؛ رحمت هم که رحمت من است. فقط بندگان من باید بخواهند؛ دعا کنند، سؤال داشته باشند، طلب و تمنا داشته باشند؛ همین! آن وقت شماها امثال بنده را ببینید که چقدر بیعرضه هستیم! خداوند تبارک و تعالی، مَلَک داعی را در ماه مکرّم رجب فرستاده و مأموریت داده که هر شب فراخوان بدهند که آیا درخواستکنندهای هست؟ آیا طالبی هست؟ آیا گنهکاری که توقع آمرزش داشته باشد، هست؟ هر شب این فراخوان داده میشود.
خدا بر درجات مرحوم ملکی تبریزی، آیتالله عارف فقیه گرانمایه بیفزاید که میگفت اگر کسی بشارت این ملک را درک کند و از سر شوق جان بدهد، نباید تعجب کرد و نباید او را ملامت کرد. ربالعالمین چنین سفره فیض و احسان و لطفی را فراهم کرده و فراخوان داده و از همه دعوت گرفته.
لزوم بهرهمندی از اعمال ماه رجب
عرض کردیم که خوشبختانه هم از نظر فکری، هم از نظر ذکری، هم از نظر عملی نقشه اقدام وجود دارد. از اول تا پایان ماه مکرّم رجب برای ما دستورالعمل یا به معنای عام کلمهاش یعنی نقشه مهیا شده است. فقط کافی است مراجعه بفرمایید تا ببینید چه خبر است. مثلاً آنچه برای استغفار و نیز اذکاری که در این ماه پیشنهاد داده شده، با ترتیبات خاص خود، باید خیلی قدردانی شود.
همهی روزهای ماه مکرّم رجب ـ مخصوصاً وعدههای نماز این ماه ـ با عنایت الهی و به وسیله دعا و اذکاری غنیسازی شده و در دسترس من و شما است. بگذریم که ماها تنبل و بیحال هستیم، اشتهای معنوی ما کور شده، توفیقات ما کم شده!
سیری در چند دعای ماه رجب
دعای مختصر «يَا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْر؛ ای آنکه هر خیری را از او امید دارم» را ببینید، چه هیجان معنوی و عرفانی در انسان به وجود میآورد، چه اوضاعی درست میکند. اگر هیچ متن دیگری نداشتیم، همین دعا برای ما کافی بود. چه خبر است در این دعای نورانی و کوتاه؟!
در این دعا انسان تمام امید خود را به ساحت پروردگار متعال میبرد و همهی خیر دنیا و آخرت را از حضرت حق توقع میکند، از همهی شر دنیا و آخرت خود را در سایهسار لطف الهی قرار میدهد. در دعای «يَا مَنْ يَمْلِكُ حَوَائِجَ السَّائِلِين؛ ای که مالک حاجات خواهندگانی» سخن این است که این سفره فیض الهی مهیا است: «لِكُلِّ مَسْأَلَةٍ مِنْكَ سَمْعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَابٌ عَتِيد؛ از سوی تو برای هر خواهشی، گوشی شنوا و پاسخی آماده است». تعبیر بسیار عجیبی است؛ هر سؤالی در محضر تو مطرح شود، تو میشنوی و دریافت میکنی و پاسخش هم از قبل آماده است.
در دعای نورانی «خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَيْرِكَ؛ كسى كه بر غير تو وارد شود، محروم است». سرّ بهرهمندیها در آنجا افشا میشود که اگر شما بخواهید از این فیوضات بهرهمند شوید، از یکسو باید سؤال داشته باشید؛ مثل آنچه در دعای «یا من یملک» گفته شد. شما باید خواسته داشته باشید، در حضرت کریم با سؤال انسان باید برود، باید ادب گدایی و درخواست و طلب را بداند. حال در دعای «خابالوافدون» به ما میگوید که سرّ بهرهمندی، یأس از دیگران است. فقط سؤال کافی نیست؛ چون این سؤال را ممکن است هر جایی ببری. باید ناامید از همه و فقط امیدوار به او باشید. یعنی در مقام سؤال باید موحد باشید. «خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَيْرِكَ، وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلَّا لَكَ، وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلَّا بِك؛ كسى كه بر غير تو وارد شود محروم است و آنكه به غير تو رو كند زيانكار است و هر كه به درگاه غير تو رود محتاج گشته». هر کسی از کسی دیگری چیزی خواست بیچاره شد، ضایع شد، ناامید شد، سرافکنده شد، ذلیل شد، دست خالی باقی ماند. جای دیگر خبری نیست. بنابراین ناامیدی از غیر شرط است. در قرآن کریم هم آمده است: «فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى...؛[۲] پس هر كس به طاغوت كفر ورزد و به خدا ايمان آورد، بهيقين به دستاويزى استوار چنگ زده است». یعنی کفر به طاغوت مقدمه ورود در ساحت ایمان است. یأس از غیر، مقدمه ورود در بساط لطف و رحمت الهی است. اینهم در دعای نورانی «خابالوافدون» مطرح شده است. البته در «خابالوافدون» تعبیرهای شوقانگیزی هم هست، خیلی فوقالعاده است که شبیه به «یا من ارجوه» است. در «یا من ارجوه» میگویی تو به کسی که تو را نمیشناسد هم عنایت داری، به کسی که سؤال هم ندارد توجه داری. اینجا یک خرده بسط میدهد و میگوید: «عَادَتُكَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِيئِين وَ [سُنَّتُكَ] سبیلک الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِين؛ عادتت احسان به بدكاران است و طريقهات مدارا با سركشان». اینطور نیست که اگر کسی گرفتار گناه و معصیتی شد، بیادب شد، رانده شود و از محیط لطف تو بیرون انداخته شود، روش تو این نیست. روش تو این است که مسیء به درگاه تو آمد، دست رد به سینهاش نمیزنی؛ این روش و عادت تو است. بعد هم که به ما آموزش داده شد که از درگاه خدای متعال هدایت بخواهیم و بگوییم: «اللّهُمَّ فَاهْدِنِي هُدَى الْمُهْتَدِينَ، وَ ارْزُقْنِي اجْتِهادَ الْمُجْتَهِدين؛ اى خدا مرا به راه هدايت رهبرى فرما و مرا كوشش جهدكنندگان نصيب گردان».
در دعای «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ صَبْرَ الشَّاكِرِينَ لَك» بهگونهای شگفتانگیز در جامعیتی فوقالعاده، درخواستهای انسان مؤمن، مهندسی و دستهبندی شده، و نظام میگیرد تا بتواند خواستههایش را منظم کند، شسته و رفته درخواست کاملی را به ساحت قدس و ربوبی بیاورد. از همان ابتدا میفرماید: «أَسْأَلُكَ صَبْرَ الشَّاكِرِينَ لَك، وَ عَمَلَ الْخَائِفِينَ مِنْكَ وَ يَقِينَ الْعَابِدِينَ لَك؛ خدایا شکیبایی سپاسگزارانت و کردار ترسیدگانت و باور عبادتکنندگانت را از تو میخواهم». این سه درخواست اساسی را من از تو دارم. صبر میخواهم؛ صبر شاکران که آمیخته با رضایت است که در مواقف صبر حال من حال رضایت و شکر باشد. همان صبر جمیل است. عمل از تو میخواهم، اما عمل خائفین را. عمل خائفانه عملی است که از آسیبهایی مثل ریا و عُجب و خودشگفتی دور میماند. البته اگر انسان به مقام خوف واقعی رسید، در مقام عمل خستگیناپذیر میشود؛ هم عمل او کیفیت پیدا میکند، هم محافظت میشود و صیانت پیدا میکند. انسان اگر عملش خائفانه نباشد، این عمل، خودش انسان را ساقط میکند؛ چون مبتلا به عُجب میشود. عملی انجام میدهد، وقتی عملش را دید و عملش به نظرش آمد، ساقط و هلاک میشود. در ادامه فرمود من از تو یقین میخواهم؛ یقین عابدین؛ یعنی کسانی که با طی مسافت بندگی به قله یقین رسیدند. این را هم من از تو میخواهم و تمنا میکنم.
در همهی این دعاها فرازهای عاشقانهای هم هست. مؤمن وقتی در آن موقف قرار گرفت، ولیّ کامل به زبان او میگذارد که حالا چه بگو. وقتی این درخواستها را مطرح کردی، فوری بگو: «اللَّهُمَّ أَنْتَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ وَ أَنَا عَبْدُكَ الْبَائِسُ الْفَقِير أَنْتَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ وَ أَنَا الْعَبْدُ الذَّلِيل؛ خدایا تو برتر و بزرگی و من بنده بینوا و تهیدستم، تو بینیاز و ستودهای و من بنده خوارم». بعد هم فوری شفیع بیاور: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه؛ خدایا بر محمد و خاندانش درود فرست» و درخواستهایت را اینطور بیان کن: «وَ امْنُنْ بِغِنَاكَ عَلَى فَقْرِي وَ بِحِلْمِكَ عَلَى جَهْلِي وَ بِقُوَّتِكَ عَلَى ضَعْفِي يَا قَوِيُّ يَا عَزِيزُ؛ و عطای این خواستهها را بر من منت گذار به توانگریات بر تهیدستیام و به بردباریات بر نادانیام و به توانت بر ناتوانیام، ای پرتوان و ای عزیز». بعد هم مجدداً برو سراغ آن توسلت با آن بیان زیبای «الْأَوْصِيَاءِ الرَّاضِينَ الْمَرْضِيِّين وَ اكْفِنِي مَا أَهَمَّنِي مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ؛ بر آن جانشینان پسندیده درود فرست و مرا از کارهای دنیا و آخرت نسبت به چیزی که بیتابم کرده بازدار، ای مهربانترین مهربانان». این متن چقدر فوقالعاده است. وقتی عرض میکنیم نقشه راه را به ما دادند، منظورمان این است.
پس در این دعا درخواستهای مؤمنان مهندسی و تنظیم میشود، و در عین آن لطافتش، با جامعیتی همراه میشود.
راه نجات از ورطههای هلاکت
این دعاهای مختصر و کوتاه، ولی که میبینید همه دست به دست هم میدهند برای اینکه این سالک را از مهالک نجات دهد. ما در مهلکه و وسط گردابها هستیم، چطور از این گردابها انسان نجات پیدا کند؟ چطور بتواند از این مهلکهها بیرون بیاید و چطور بتواند خودش را از «ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ؛[۳] تاريكيهايى است كه بعضى بر روى بعضى قرار گرفته است» بیرون بکشد؟ چگونه از ظلمات طبیعت، ظلمات نفس اماره، ظلمتکده وساوس شیطانی، خود را بیرون بکشد و بعد تازه سیر منازل کمال و رشد را آغاز کند و در آفاق نور پروازی داشته باشد؟
راهش همین دعاها و مراقبتها است. در ماه مکرّم رجب نقشههای مفصلتر و دعاهای مفصلتر هم در اختیار شما قرار گرفته. دعای نورانی عالیقدری که از ناحیه از مقدسه رسیده: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَعَانِي جَمِيعِ مَا يَدْعُوكَ بِهِ وُلَاةُ أَمْرِكَ الْمَأْمُونُونَ عَلَى سِرِّكَ الْمُسْتَبْشِرُونَ بِأَمْرِكَ الْوَاصِفُونَ لِقُدْرَتِكَ الْمُعْلِنُونَ لِعَظَمَتِك؛ خدايا از تو درخواست میكنم، به حق معانى تمام دعاهايى كه متوليان امرت تو را به آن مىخوانند، آنان كه امين راز تو هستند، و به امر تو شادند، و بيانكنندگان نيرويت و آشكاركنندگان بزرگیات میباشند» عجب دعایی است. قبلاً از بنده شنیدهاید که این دعا، جمع بین مناجات عرفه و جامعه کبیره است که به صورت فشرده و خلاصه در دسترس انسان مؤمن است.
فرصت رجب را غنیمت بشماریم
فرصت رجب را برای دعا و روزه غنیمت بشماریم. خوش به حال کسانی که موفق شوند و خدای متعال توفیقش را به آنها داده باشد. افراد سالم نباید توفیق روزه ماه رجب را از دست بدهند که با چیز دیگری نمیشود بهآسانی جبران کرد. اینقدر اهمیت دارد که اگر کسی به دلیل بیماری یا هر دلیلی جا ماند، ذکر مخصوصی را صد مرتبه بگوید تا جبران شود. انسان نباید روزه این ماه را از دست بدهد. هر قدر که بتواند، کم نگذارد و بهرهمند باشد. جوانها و آنهایی که بنیهشان خوب است، روزه بگیرند. روزها هم که هنوز بلند نشده، هوا هم که مناسب است.
برای سه ماه، یک برنامه مشترک داشته باشید
چیزی که مشترک هر سه ماه مکرّم رجب و ماه معظّم شعبان و ماه مبارک رمضان است، این است که انسان برنامه توبه و استغفاری برای خودش فراهم کند. انسان وقت را غنیمت بشمارد برای استغفار و طلب مغفرت از ساحت قدس و ربوبی؛ مخصوصاً سحرها که ملک داعی میگوید کسی هست بیاید عذرخواهی کند، ما عذرخواهی او را قبول کنیم؟ خب تو باید بلند شوی بگویی من هستم. گریهای، نالهای، ضجهای، یاد خرابکاریها و بیادبیها و کمحیاییهایمان بیفتیم. اینها را جلوی چشم خود بیاوریم و در ساحت کریم، استغفار و طلب مغفرتی داشته باشیم. این جزو اعمال مشترک هر سه ماه است؛ چنانکه روزه، دعا و مناجات از اعمال مشترک هر سه ماه است.
اهمیت تلاوت قرآن در ماه رجب
ماه مکرّم رجب از نظر ظرفیتهای ملکوتی انفتاح دارد؛ یعنی وسعت عجیبی دارد و خیلی گشوده است. این فرصت را انسان مؤمن غنیمت میشمارد، حقیقتاً برای اینکه انس خودش را با قرآن کریم تقویت کند. چه چیزی بهتر از تلاوت قرآن؟ باز اعمال مشترک هر سه ماه است که قله آن ماه رمضان است. بدایت آن، ماه مکرّم رجب است. یکی از بهترین کارها تلاوت قرآن است. شما اگر در قبل از مثلاً ماه رجب، مثلاً در ماه جمادی روزی یک صفحه قرآن میخواندید، حالا دو صفحه بخوانید. اگر در قبل از ماه مکرّم رجب مثلاً روزانه پنج صفحه قرآن تلاوت میکردید، حالا ده صفحه تلاوت کنید. حظ خود را از قرآن، مضاعف کنید؛ از تلاوت، از تدبر، از مراجعه، اصلاً ماه قرآن و ماه دریافتهای خاص قرآنی است. وقتی انسان میرود سراغ قرآن، میبیند فهم جدیدی پیدا کرده؛ معلوم است عنایت است، خب انسان باید قدر این عنایت را بداند.
مضاعف شدن کارهای نیک در ماههای رجب و شعبان و رمضان
به من و شما گفتهاند هر کار خوبی وقتی در ساحت این ماههای برگزیده میآید، خوبتر میشود. هر کاری در همه سال خوب است، در این ماهها بهتر است و از نظر پاداش و تأثیر ضریب میگیرد. گیر من و شما و امثال ما در یک مسئله است: اصلاً حالیمان نیست که کجا داریم میرویم. به قول مولوی:
خواندهای إنّا الیه راجعون
تا بدانی که کجاها میرویم
به کجا داریم میرویم. بعد الدنیا چه خبر است؟ «كَلاَّ إِذا بَلَغَتِ التَّراقِي وَ قيلَ مَنْ رَاقٍ وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاق؛[۴] چنين نيست كه انسان مىپندارد. او ايمان نمىآورد تا موقعى كه جان به گلوگاهش رسد و گفته شود آيا كسى هست كه اين بيمار را از مرگ نجات دهد؟ و به جدایى از دنيا يقين پيدا كند و ساق پاها از سختى جان دادن به هم بپيچد». نفس او دارد بند میآید، به او میگویند: خب حالا چه کسی شما را نگه میدارد؟ میتوانی نفس بعدیات را بکشی؟ شروع میکند پاهایش را به هم کشیدن و حالت احتضار پیش میآید. بعد به او میگویند: «إِلى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَساقُ؛[۵] آرى در آن روز مسير همه به سوى دادگاه پروردگارت خواهد بود». تو را به پیشگاه حضرت حق تبارک و تعالی میبرند؛ مقصد آنجا است.
نقش توجه به معاد در خودسازی
این مطلب انسان را برای بهرهمندی از فرصتها متذکر میکند. اگر به شما بگویند جنابعالی دارید به پیشگاه حضرت حق تبارک و تعالی میروید، و مولای محبوب، آدم بداخلاق را تحویل نمیگیرد و میروی در ضایعات ـ جهنم محیط ضایعات است ـ در این صورت زودتر فکری میکنید. خودتان را زیبا کنید؛ چون مولی زشتها را قبول نمیکند. مولی خوشگلپسند است، فقط خوشگلها را قبول میکند! فرمود من خودم خوشگل خلق کردم، خوشگل تحویل میگیرم. اما درباره ظاهرتان فرمود: «صَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ؛[۶] شما را صورتگرى كرد و صورتهاى شما را نيكو نمود» و درباره باطنتان فرمود: «في أَحْسَنِ تَقْويم؛[۷] در نيكوترين اعتدال». چند روز هم به شما وقت دادم گفتم بین زشتی و زیبایی، زیبایی را انتخاب کنید. «إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَليهِ فَجَعَلْناهُ سَميعاً بَصيراً إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا؛[۸] ما انسان را از نطفه مختلطى آفريديم و او را مىآزماييم. بدين جهت او را شنوا و بينا قرار داديم. ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد و پذيرا گردد يا ناسپاس».
گفت: ببینید آن را که من میپسندم، محمد و آل محمد (علیهمالسلام) هستند، شما کارتان در دنیا این است که با استفاده از اختیاری که به شما دادم، خودتان را شبیه آنها کنید.
فرصت انسان برای خودسازی، بسیار اندک است
وقتتان البته کم است و زمان زیادی به شما داده نشده. سید الساجدین (علیهالسلام) در همین صحیفه فرمود: «و لا نفسٍ بنفس»؛ امید نداشته باشد این قدم را که برمیداری، بتوانی قدم بعدی را برداری؛ امید نداشته باشد امشب به صبحی برسد. امید نداشته باش این نفس به نفس بعدی متصل باشد تا بخواهی همهچیز را برای فردا واگذار کنی. کدام فردا؟ آن کسانی که امشب یا رفتند زیر خاک یا آماده شدند که فردا اینها را در خانه تنهاییشان بگذارند، دیروز و پریروز و قبلاً مثل امروز من و شما روی زمین بودند، نفس میکشیدند، میتوانستند عمل کنند، میتوانستند کتاب وجودشان را ویرایش کنند، میتوانستند اشتباهات و خطاها را از محیط فکر و ذکر و اخلاقشان بردارند؛ ولی الان دیگر نمیتوانند. عین این اتفاق برای تو خواهد افتاد؛ قطعاً در وقت کمی تا قسمتی ناشناخته که ممکن است همین فردا باشد. این ویروس منحوس هم شتابدهنده شده. در محیط تقدیر الهی اینطوری است. آنهایی که امشب آن زیر هستند، تا یک روز قبل، مثل جنابعالی و من بودند، اما حال نمیتوانند یک سجده بروند، دیگر نمیتوانند دو رکعت نماز بخوانند، دیگر نمیتوانند دو کلمه با خدای متعال حرف بزنند و استغفار کنند. دیگر نمیتوانند از کار خلق گرهی باز کنند و نظر لطف الهی را به خود جلب سازند. دیگر نمیتوانند به پدر و مادرشان احسان کنند.
اگر خوشگل و نورانی و تمیز آمدی که فرشتههای آن طرف تحویلت میگیرند. «توفاهم الملائکة الطیبن». میگویند: بهبه، چقدر تمیز و خوشگل آمدی! میگویند: کارش مرتب است، سرشار از ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) آمده، چقدر به پیامبر اعظم و اولیای خدا شباهت پیدا کرده.
مشکل اساسی انسان
مشکل ما این است که حواسمان نیست کجا داریم میرویم. کسی که متوجه باشد کجا دارد میرود، قدر ماه رجب را میداند. نه اینکه قدر ماه رجب را، قدر ثانیهثانیههای عمرش را میداند. ما که غافل هستیم که کجا داریم میرویم. برای اینکه قدر بدانیم، باید این توجه را در خودمان تقویت کنیم. برای اینکه قدر عمرمان و فرصتی که روی زمین داریم، بدانیم، باید زیاد به فکر آن وقتی باشیم که آن زیر هستیم. به آن خوب فکر کنیم و باورش کنیم. امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمودند که این دعوت را باید به گوش دلتان برسانید؛ وگرنه نمیشنود و ناشنوا است. وقتی میگویند فلانی مُرد، ما فقط میگوییم: خدا رحمتش کند. معلوم میشود انسان دعوت را نمیشنود. گوش دل شما برای شنیدن دعوت مرگ سنگین است. گوش سنگین را باید کنارش داد بزنی، وگرنه نمیشنود. باید کنار گوش او فریاد بزنی، بگویی متوجه شدی؟ تازه بعد هم ممکن است بگوید متوجه نشدم! لذا حضرت امیر (علیهالسلام) فرمود: «وَ أَسْمِعُوا دَعْوَةَ الْمَوْتِ آذَانَكُم قبْلَ أن يُدعى بِكُم؛[۹] دعوت مرگ را به گوشهاى [جانِ] خود بنيوشانيد، پيش از آنكه فرا خوانده شويد». این خانه پایانی، هر روز شما را صدا میکند، چرا نمیشنوید؟ اسماع، یعنی باید به گوش دلتان این صدا را فرو کنید تا متوجه شوید.
فرصتهای ویژه نهفتهشده در ماه رجب
غرض اینکه فرصتها مغتنم است، مخصوصاً ماه رجب. جالب آنکه در خود ماه رجب نیز فرصتهای خاصی تعبیه شده؛ مثلاً شروعش با ولادت امام باقر (علیهالسلام) است. یا روز سومش که روز شهادت امام هادی (علیهالسلام) است و امشب شام شهادت آن حضرت است. اگرچه درباره ولادت آن حضرت هم نقل قولی هست و در دعای مربوط به ناحیه هم اشارهای شده؛ ولی ظاهراً قول شهادت قویتر است. ولادت حضرت، نیمه ماه ذیالحجه است. روز شهادت امام هادی (علیهالسلام)، روز برداشتهای خاص از طریق توسل است. بعدش هم ولادت امام جواد (علیهالسلام) و سپس ولادت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است تا برسد به مبعث. چی بهتر از این؟! اینها فرصتهایی است که در ماه مکرّم رجب هست. انشاءالله خداوند تبارک و تعالی توفیق بهرهمندی کرامت کند.
شرط بهرهمندی از دعای مکارمالاخلاق
اگر کسی میخواهد بهرهمند شود از آنچه که در دعای مکارم الاخلاق به صورت یک وعده جامع و یک نقشه جامع در دسترس او قرار گرفته، باید مراقبت ایام را جدی بگیرد. بنابراین تا اینجا از موضوع بحث خارج نشدیم، دقیقاً در موضوع بحث است؛ آنجا که امام (علیهالسلام) میفرماید: «بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ، وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ، وَ انْتَهِ بِنِيَّتِي إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ، وَ بِعَمَلِي إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَال». در این جمله نخست تقریباً کل دعا فشردهسازی شده، بقیهاش شرح است؛ این فراز به منزل متن یا عصاره است، و ادامه دعا، شرح و بسط آن است.
بهترین فرصتها برای خودسازی
ماههای مکرّم رجب، ماه معظّم شعبان و ماه مبارک رمضان، راههای نزدیک برای دستیابی به مجموعه بهشتی مکارمالاخلاق است. این ماهها، فرصت استثنایی است برای ارتقای ایمان، تقویت یقین و اینکه نیت انسان متوفر شود. ماه زیباسازی نیتها و اعمال است. اصلاً وقتش ماه رجب و ماه شعبان و ماه مبارک رمضان است؛ لذا باید قدر دانست. سیر شما میتواند سرعت بگیرد و موانع کاهش پیدا کند. انسان مؤمن باید خیلی قدر بداند برای زیباسازی؛ زیباسازی افکار، زیباسازی اخلاق، زیباسازی نیتها، خوشگلسازی اعمال.
نقش توسل به امام هادی (علیهالسلام) در خودسازی
باید از باطن اولیای خدا کمک بگیرید. عالیترین کمکها را امام هادی (علیهالسلام) انجام میدهد؛ زیرا امدادرسانیهای امام هادی (علیهالسلام) خیلی خاص است. اصلاً فوقالعاده است. برای اهل سلوک، توسل به حضرت امام هادی (علیهالسلام) و قرار گرفتن در سایهسار عنایات این بزرگوار خیلی پیشبرنده است. رفقا این را قدر بدانند، دست تمنا داشته باشند و از امدادهای خاص این ولیّ کامل بهرهمند شوند که هدایت به امر دارند: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا؛[۱۰] و برخى از آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما [مردم را] هدايت میکردند». هدایت باطنی دارند، دست دل و فکرت را میگیرند. صاحب زیارت جامعه کبیره است، صاحب زیارت غدیریه است، استاد کل حضرت عبدالعظیم حسنی (سلاماللهعلیه) است. دوستان از این فرصتها استفاده را داشته باشند.
برای همهتان آرزوی توفیق میکنم. انشاءالله این ماه مکرّم رجب برای شماها، برای همهی دوستان، برای همهی دوستان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در سراسر عالم، مخصوصاً برای رفقایی که با این جلسه انس دارند و حالا یا در این جلسه حضور دارند یا از پشت این تصاویر جلسه را دریافت میکنند، مشحون از امدادهای الهی باشد و همهشان به طور خاص، بقیه هم به طور عام از عنایات الهی بهره خاص داشته باشید.
27 بهمن 1399
[۱]. سید ابن طاووس، إقبال الأعمال، ج۳، ص۱۷۴.
[۲]. بقره: ۲۵۶.
[۳]. نور: ۴۰.
[۴]. قیامت: ۲۶ـ۲۹.
[۵]. همان: ۳۰.
[۶]. غافر: ۶۴.
[۷]. تین: ۴.
[۸]. انسان: ۲ـ۳.
[۹]. آمدی، غرر الحكم، حدیث۲۴۹۲.
[۱۰]. سجده: ۲۴.